آقایِسایه
آقایِسایه
امروز که قلبم در حصار دلتنگی تو آنقدر فشرده شده که قصد جانم را کرده است باتو باز میگویم که ای آرام
از چه میگریزی دیوانه ؟! نبودنش همه جا باتوست .