📜 بخشی از نامه امیرالمومنین علی (علیه السلام) به یکی از فرمانداران که پای سفره های رنگارنگ غذا نشسته بود:
✍ اى پسر حُنَيف! به من خبر رسيده كه تو را بر سفره اى دعوت كرده و تو به سوى آن شتافته اى و خوردنى هاى رنگارنگ برايت مهيّا کرده اند. گمان نمى كردم تو ميهمانى ای را بپذيرى كه نيازمندانِ آنجا دعوت نشده اند. آگاه باش كه هر پيروى را پيشوايى است كه به وى اقتدا مى كند و از نور دانش او روشنى مى جويد. پس بدان كه پيشواى شما از دنياى خود، به دو جامه فرسوده اكتفا كرده و از خوراكى ها، به دو گِرده نان ♡
✍ آری حرص، مرا به گُزيدن خوراكى ها نخواهد كشيد. چه بسا كسى در حجاز يا يمامه، هرگز شكمى سير نخورد و من سير بخوابم و پيرامونم شكم هايى باشند كه از گرسنگى، به پشت دوخته شده، و جگرهايى سوخته است، يا چنان باشم كه گوينده اى سروده است: درد تو اين بس كه شب، سير بخوابى و گرداگردت جگرهايى در آرزوى پوست بزغاله باشند! يا بدين بسنده كنم كه مرا اميرمؤمنان گويند ولی در ناخوشايندى هاى روزگار، شريک آنان نباشم؟ يا در سختى زندگى، نمونه اى برايشان نشوم؟...♡
📗کتاب نهج البلاغه صفحه ۲۸۴...
#بحق_الزهرا_عجل_لولیک_الفرج @noori82325 #ظهور_نزد