یا اباصالح المهدے ادرکنے بیا که دل من بیقرار آمدنت شده این بار سخت گرفتار آمدنت شده من در میزنم به امید وصال تو مولا در باز کن گداست ندار آمدنت شده دریاب اینک دل مرا ای قبله حاجات عمريست ای طبیب بیمار آمدنت شده شبها و روزهای من دلگیرتر شدن از بس چشم من بیدار آمدنت شده زبان سخن ندارم که بگویم چون میثم دیریست سرم به نخل دار آمدنت شده حسرت به دلم ماند یک لحظه دیدارت آقا خزان رفت فصل بهار آمدنت شده تا نیایی گره از کار جهان وا نشود درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود ----------------------------------------------- اگر یک نفر را به او وصل کردی برای سپاهش تو سردار یاری...