❤️🍃❤️
💐
#فنجـانی_چـاے_بـاخـدا
💐
#قسمت_شصت_و_سوم
لبخندِ مخصوصش نشست بر دلم
_فرق داره.. اساسی هم فرق داره.. وقتی “به ” مهر سجده کنی، میشی بت پرست.. اما وقتی ” روی” مهر سجده کنی اون هم برایِ خدا، میشی یکتا پرست. خاک، نشانه ی خاکساری و بی مقداریه.. بنده ی خدا پنج وعده در شبانه روز پیشونی شو رویِ خاک میذاره تا در کمالِ خضوع به خدا سجود کنه و بگه خاک کجا؟؟ و پروردگار افلاک کجا..؟؟
ما “
#روی ِ” مهر “ به ” خدایِ آفریننده ی خاک و افلاک سجده میکنیم.. در کمال خضوع و خاکساری..
تعبیری عجیب اما قانع کننده..
هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم که تفاوت باشد👈 بین “به” و “روی”..👉
اسلامِ حسام همه چیزش اصولی بود.. حتی سجده کردنش بر خدا..
اسلام و خدایِ این جوان، زیادی مَلَس و دوست داشتنی بودند و من دلم نرم میشد به حرفهایش..
بی مقدمه به صورتش خیره شدم
_دلم چای شیرین میخواد با لقمه ی نون و پنیر..
هر چند که لحنم بی حال و بی رمق بود.
اما لبخندش عمیقتر شد
_چشم.. الان به اکبر میگم واستون بیاره.. دیشب شیفت بود..
مدتی بعد اکبر سینی به دست وارد اتاق شد. و با همان کل کل های بامزه و دوستانه اش اتاق را ترک کرد.
و باز من ماندم و حسامی که با دقت از تکه های نان، لقمه هایی یک دست میساخت و در سینی با نظمی خاص کنار یکدیگر میچید.. باز هم چـــ☕️ـــای شیرین شده به دستش، طعم خدا میداد..
روسری را روی سرم محکم کردم
_من میخواستم وارد داعش بشم.. اما عثمان نذاشت.. چرا؟؟
صدایی صاف کرد
_خیلی سادست. اونا با نگهداشتن_طعمه_وسط_تله، میخواستن دانیال رو گیر بندازن.پس اول به وسیله ی عثمان مطمئن شدن که شما هیچ خبری ازش ندارین..
تو قدم دوم نوعی
#امنیت ایجاد کردن که اگر دانیال شما رو زیر نظر داشت، یقین پیدا کنه که هیچ خطری اون و خوونوادشو تهدید نمیکنه و درواقع نمایشِ اینکه سازمان و داعش بی خیالش شده. اینجوری راحتتر میتونستن دانیالو به سمت تله یعنی شما بکشن..
از طرفی با ورود شما به اون گروه، اتفاق خوبی انتظارشونو نمیکشید.
حالا چرا؟؟
👈اونا میدونستن که اطلاعات به دست نیروهای ایرانی رسیده. پس اگه شما عضو این گروه میشدین،
یقینا دانیال واسه برگردوندن خواهرش به ما متوسل میشد و اونوقت موضوع، شکل دیگه ایی به خودش میگرفت. یعنی رسانه ایی..
اونا میدونستن که اگه ما جریان رو رسانه ایی کنیم خیلی خیلی واسه
#وجهه ی خودشون و قدرتشون تو منطقه در برابر ابر قدرتها، گرون تموم میشه..
اینکه تو تمام اخبارها از نفوذ ایران در زنجیره ی اصلی داعش و جمع آوری اطلاعات سری و نظامیشون گفته بشه، نوعی شکست_بزرگ و فاجعه محسوب میشد..پس سعی کردن بی صدا پیش برن…
و من حیران مانده بودم از این همه ساده گی خودم..
🌹
#زهرااسعدبلنددوست 🌹
@NafasseAmigh
🍃❤️🍃