مَبین به سیبِ زَنَخدان که چاهِ در راه است...
کجا رَوی همی ای دل بدین شتاب کجا...
امروز نه ولی در گذشته، به خصوص در عهد و زمانه ی حافظ، از جمله عناصر زیبایی چهره، چاله در چانه بود.دیدید الان هم بعضیا تو این چانشون یه چاله دارن.امروز به عنوان یک عنصر زیبایی محسوب نمیشه.خیلیا میرن عمل میکنن، عمل زیبایی میکنن.ولی در گذشته یکی از عناصر زیبایی چهره، همین چاله بود. چاله ی چانه.به چانه میگفتن زَنَخدان، به اون چاله هم چون شبیه سیب میشد، میگفتن سیبِ زَنَخدان.یعنی زَنَخدانی که شبیه سیبه...
حالا حافظ زیبایی های خداوند که همون صفات او باشه، صفات زیبای او مثلِ رحمانیّت، رحیمیّت، ستّاریّت، غفوریّت و مانند اینها؛ تشبیه میکنه به همون سیب زَنَخدان.
میگه از من به تو نصیحت: خیره نشو به سیبِ زَنَخدانِ خداوند.
یعنی فقط رحمانیّتش رو نبین رحیمیّتش رو نبین. به چاه می افتی چرا؟
چون هر معصیت و گناهی میکنی، میگی خدا رحمانه، خدا رحیمه، خودش گفته...
مَبین به سیبِ زَنَخدان که چاهِ در راه است : همین میشه چاه، بیفتی به چاه گناه و معصیت ، بیچاره میشی...
(ادامه دارد...)
💜🦋💜🦋
«از بیانات استاد رنجبر عزیز در تفسیر سوره
#آل_عمران صفحه 51»
تفسیر با مثال های شیرین در کانال:
🍀 نغمه آسمانی☘👇👇
@naghmehasemani