🌹🌹روزي در مسجد كوفه شخصي به امام علي عليه السّلام گفت كه گويا با چشم سر او را ديده‏ ايم، امام به خطابه برخاست، مسجد پر از مردم شد، در حالي كه خشمناك بود و رنگ صورت امام تغيير كرده بود فرمودند: 🔷🔹《قسمت دهم(پایان)》 🔻نيايش امير المؤمنين عليه السّلام 💢خدايا تويي سزاوار ستايش‏ هاي نيكو و بسيار و بي شمار تو را ستودن 💢اگر تو را آرزو كنند پس بهترين آرزويي و اگر به تو اميد بندند، بهترين اميدي. 💢خدايا درهاي نعمت بر من گشودي كه زبان به مدح غير تو نگشايم و بر اين نعمت‏ها غير از تو را ستايش نكنم، و زبان را در مدح نوميد كنندگان و آنان كه مورد اعتماد نيستند باز نكنم. 💢خداوندا هر ثناگويي از سوي ستايش شده پاداشي دارد، به تو اميد بستم كه مرا به سوي ذخائر رحمت و گنج‏هاي آمرزش آشنا كني. 💢خدايا اين بنده توست كه تو را يگانه مي‏خواند، و توحيد و يگانگي تو را سزاست و جز تو كسي را سزاوار اين ستايش‏ها نمي‏داند. 💢خدايا مرا به درگاه تو نيازي است كه جز فضل تو جبران نكند و آن نيازمندي را جز عطا و بخشش تو به توانگري مبدّل نگرداند، 🔷🔹پس در اين مقام رضاي خود را به ما عطا فرما و دست نياز ما را از دامن غير خود كوتاه گردان كه «تو بر هر چيزي توانايي». 📚نهج البلاغه، خطبه ۹۱ (خطبه اشباح) 🆔 @nahjolbalagheeiha