نسیم زندگی 4
💢دو شهید عزیزی که پیکر مطهرشان هنوز پیدا نشده گلی گم کرده ام می جویم او را .... به هر گل می رسم، می بویم او را .... ♦️زنگ زدن گفتن هنوز دو تا پیکر از شهدای سازمان بسیج پیدا نشده؛ رفقا برای تفحص ابدان مطهر شهدا رفتن کمک چندین گروه از بچه های پاسدار تا بچه های جهادی... با شِن کِش مشغول جستجو بودند؛ چرا شِنِ کِش؟ نپرسید تا نگویم که دنبال تکه گوشتی هستند... نپرسید تا نگویم به دنبال تکه استخوانی... هر کس هر چیز مشکوکی پیدا می کرد مسئول را صدا می زد که نکند عضوی از اعضای بدن مطهر باشد. ♦️در این میان شخصی را دیدم که در خودش بود....خوش اخلاق اما بی قرار؛ از اولین باری که با او تلفنی صحبت کردم تا دیشب اسم و رسمش را نمی دانستم؛ اول بار که دیدمش با سر و روی خاکی و خودش هم خاکی به استقبالم آمد... جنس برخوردش با بقیه متفاوت بود خیلی احترام می گذاشت، دلسوز بچه ها بود، دغدغه نیرو را داشت. یک مقدار که بچه ها به واسطه دژبانی در پشت درب ورودی معطل شده بودند، هماهنگ کرد تا برایشان آب و آبمیوه و... ببرند. ♦️دیدم لا به لای آوارها راه می رود و می گردد، روی زمین خم می شود و چیزهایی بر می دارد: نَه، انگار قیر است و نه پاره های پیکر... می اندازد؛ دوباره نگاهش را به زمین می اندازد تا نشانه ای پیدا کند. ♦️نوشتنش برایم سخت است که بگویم تازه دیشب متوجه شدم که او👇 ✨برادر یکی از آن دو شهید مفقود الاثر است...🌹 👈 بیش از ۲۰ روز است که به دنبال نشانه ای از برادر می گردد... دنبال شهرتیم و پی اسم و رسم و نام غافل از اینکه فاطمه گمنام می خرد. ‌‌‌‌🇮🇷🏴🇵🇸@Nasimzendgi4
26 مشاهده