#خاطره
✍دیشب خیلی خسته بودم
میخواستم بخوام😴
تا چشم هامو میذاشتم رو هم
صدا بز میومد 🐐
گفتم خدایا آخه بز تو خونه چیکار میکنه !😐🫢
جای بز تو طویله اس
حتما توهم زدم😅
دوباره چند ثانیه نگذشته صدا میومد🤨
با خودم گفتم دیگه انقدر هم توهمی نیستم
از آقا محمد که کنارم خوابیده بود
سوال کردم صدای چیه؟!🤔
گفت این دوتا بزغاله امروز به دنیا اومدن
بیرون خیلی گرم بود
آوردیمشون تو
منم که دیگه هیچی 🥹
بلند شدیم چراغ ها رو روشن کردیم
دوتا بزغاله بودن
خیلی ناز بودن...😍
دیگه هیچی شب از دست اینا ما خواب نداشتیم
انشالله خدا بهشون برکت بده
#تبلیغ
#اندیکا
#شهرک_میثم
#محمد_حسین_نصیرزاده/ عضویت 👇🏻
🆔
@nasir_channel 🆔