●➼┅═❧═┅┅───┄
@zohoreshgh
❣﷽❣
#سه_دقیقه_در_قیامت
قسمت سی و ششم👇
🌷او با اينكه بسياری از حقايق قرآنی را فهميده بود، اما به خاطر روحيه راحت طلبی و تحت تأثير برخی اساتيد كه بحث يكسان بودن اديان را مطرح می كردند، دين خودش را تغيير داد!!
🍁 دوست قرآنی من، با آنكه راه درست را می شناخت، اما با تغيير دين، راه جهنم را برای خود هموار كرد. او حتی در زمينه گمراهی برخی جوانان محل، مجرم شناخته شد.
🌷چرا كه الگويی برای آن ها شده بود و خبر تغيير دين او، واكنش های بدی در بين جوانان ايجاد كرد.
البته اساتيد او هم در اين گمراهی و در آن جايگاه جهنمی با او شريك بودند.
🍁 از ديگر موقعيت هايی كه در جهنم و در نزديكی او مشاهده كردم، نحوه عذاب برخی افراد بود كه من از سابقه ايمان و انقلابی بودن آن ها مطلع بودم!
🌷مثال جايی را ديدم كه شبيه يك سطح معمولی بود، وقتی خوب دقت كردم ديدم اين سطح، پر از نوك شمشير يا نيزه است! اصلا نميشد آنجا راه رفت! يعنی شبيه پشت جوجه تيغی بود.
بعد ديدم كسی را از دور می آورند.
🍁 پاهايش را بسته بودند، او را سر و ته
آويزان کرده و بدنش را روی
اين سطح می كشيدند. فريادهای او دل هر كسی را به لرزه می انداخت. تمام بدنش زخمی بود.
كمی آن طرف تر را نگاه كردم، يك استخر پر از مواد مذاب بود.
🌷مانند آنچه از آتشفشان ها خارج می شود! يك سينی گرد، با قطر حدود يك متر در وسط آن قرار داشت و شخصی روی اين سينی نشسته بود. هر چند دقيقه يكبار، اين شخص تعادل خود را از دست داده و داخل مواد مذاب می افتاد، بعد تلاش می كرد و به روی اين سينی بر می گشت!
🍁كمی كه دردهای بدنش بهتر ميشد دوباره همين ماجرا تكرار ميشد. واقعاً وحشت كردم.
من اين افراد را شناختم و گفتم: اين ها كه خيلی برای اسلام و
انقلاب زحمت كشيدند، فقط در چند مورد...
🌷نگذاشتند سخن من تمام شود و ماجرای طلحه و زبير را به ياد من
آوردند، كسانی كه در صدر اسلام و در جوانی، برای خدا و اسلام بسيار زحمت كشيدند، اما سرانجام در مقابل اسلام واقعی قرار گرفتند و فتنه های بزرگی ايجاد كردند.
التماس دعای فرج 🍃🌹
👈
#ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
●➼┅═❧═┅┅───┄