●➼┅═❧═┅┅───┄
@zohoreshgh
❣﷽❣
#سه_دقیقه_در_قیامت 💢
قسمت هفتاد و دو👇
🌷يقين داشتم كه الان شهيد می شوم. باور كن من ديدم كه رفقايم به آسمان رفتند! اما همان لحظه، فرزندان خردسالم در مقابل چشمانم آمدند.
🍁 ديدم نميتوانم از آن ها دل بكنم!
در درونم به حضرت زينب (س) عرض كردم: خانم جان، من لياقت دفاع از حرم شما را ندارم.
🌷من می خواهم پيش فرزندانم برگردم. خواهش ميكنم... هنوز اين حرف های من تمام نشده بود كه حس كردم يك نيروی غيبی به ياری من آمد!
🍁 دستی زير سرم قرار گرفت و مرا از چاله بيرون آورد. آنجا رگبار تيربار دشمن قطع نميشد. من به سمت عقب ميرفتم و صدای گلوله ها كه از كنار گوشم رد ميشد را می شنيدم،
🌷بدون اينكه حتی يك گلوله يا تركش به من اصابت كند! گويی آن نيروی غيبی مرا حفاظت كرد تا به عقب آمدم. اما حالا خيلی پشيمانم.
🍁نميدانم چرا در آن لحظه اين حرف ها را زدم! توفيق شهادت هميشه به سراغ انسان نمی آيد. او می گفت و همينطور اشك ميريخت...
🌷درست همين توصيفات را يكی ديگر از جانبازان مدافع حرم داشت. او می گفت: وقتی تير خوردم و به زمين افتادم، روح از بدنم خارج شد و به آسمان رفتم.
التماس دعای فرج 🍃🌹
👈
#ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
●➼┅═❧═┅┅───┄