موقع بله برون کریم و دخترداییش وقتی رفتم حالم خیلی بد بود یه هفته بعد وقتی یکی از همسایه ها منو برا پسرش خواستکاری کرد بدون در نظر گرفتن پیامدهای تصمیمی که گرفتم جواب مثبت دادم مامان و بابا گفتن پسره کار درست و حسابی نداره و رفیق بازه اما من تحت تاثیر حرفای مامانم دوست نداشتم از کریم عقب بیفتم...
بالاخره زن شاهین شدم...
شاهین از کریم خوشتیپ تر و خوش هیکل تر بود و همین برای من کافی بود دوسال از عروسی من و شاهین میگذشت که شنیدم همسر کریم بارداره من هم به فکر بچه افتادم
با اینکه حالا نزدیک هفده سالم بود اما با افمار بچکانه زندگی رو به کام خودم تلخ میکردم...
مرضیه زن کریم برای من حکم رقیبی رو داشت که نباید ازش عقب میموندم
ادامه دارد
کپی حرام