من خودم شاغل بودم وحقوقم مقداری بیشتر از حقوق همسرم بود از قبل باهم برنامه ریزی کرده بودیم با پس اندازهای دوران تجردم و پول طلاهام و مقداری وام که میتونستم بگیرم و مقدار کمی از پس انداز همسرم یه خونه نقلی در منطقهی سکونت پدرم بخریم
اما وقتی مادرشوهرم فهمید با نفوذ برادرشوهربزرگم کاری کرد که مجبور بشیم در محلهی خودشون دنبال خونه باشیم بخاطر حفظ زندگیم با اینکه تمام بار مالی خونه خریدن با خودم بود اما کوتاه اومدم
دقیقا روزی که قرار قولنامه داشتیم یهو همعچی رو بهم زدند و گفتند فعلا صبر کنید یه خونهی بزرگتر و بهتر براتون پیدا کنیم...
ادامه دارد
کپی حرام