#لجاجت ۴
اما وقتی به خواهرم گفتم خیلی ناراحت سد که بیخبر از اون این مدتو با فرهاد در ارتباط بودم، شب که شد بهم گفت نامزدش از ارتباط من و برادرش ناراحت شده و گفته بهتره رابطهتون رو تمومش کنید من برادرمو خوب میشناسم اون بهدرد تو نمیخوره.
من احمق هم همون لحظه پیامای خواهرمو تو پیوی فرهاد فوروارد کردم تا ببینه و همین شد سراغاز دعوای دو برادر و دعوای خواهرمو نامزدش...
نامزدش ناراحت شده و گفته بود من بهت گفتم خواهرتو از ادامه ارتباط با فرهاد منصرف کن نگفته بودم اسمی از من و حرفی که گفتم رو به میون بیار... یه مدت همه چی بهم پیچید و حتی مادرو پدر فرهاد از برادرش بابت اینکه بدی اون رو بهم گفته ناراحت بودند و یه روز رسما به خواستگاریم اومدند خواهرم بهم گفت من فهمیدم فرهاد یه مشکلی داره و همهی اعضای خونوادهش در جریانند ولی نمیگن مشکل چیه،
ادامه دارد