۸ خواستم حرف بزنم که گفت بعد تو واسه اینکه مثلا خودتو شیرین کنی بلند شدی اومد خونه ما کدوم دختر عاقل خانواده داری بلند میشه میره خونه پسری که داره باهاش وقت میگذرونه و حرف میزنه کدوم دختره درست حسابی راه میفته خونه مردم غریبه جلوی مادر پسره خودشیرینی میکنه؟ من که خر نیستم بعدم اومدی با خانواده ام صمیمی شدی رفت و آمد درست کردی میاومدی تو خونه ما می رفتی که چیو ثابت کنی تو خیلی سبکی اصلا اون دختری که فکر می کردم نیستی من دنبال یه دختر خانمم که به همین راحتی ها خودشو به عرضه نذاره و با پسرا گرم نگیره که بعدشم سر از خونه پسره در بیاره مات زده گفتم ولی من فقط به مادرت سر زدم قصد دیگه ای نداشتم خودتم میدونی پوزخندی زد وگفت خدا میدونه تو این سر زدن به مادر بقیه چه بلاهایی سرت اومد و حالا میخوای خودتو به من قالب کنی گم شو بابا گوشیو روم قطع کرد دنیا دور سرم چرخید حالم خیلی بد شد چند روز توی خونه از غصه تب کردم ولی مجبور بودم سر کار برم کم کم با نبودش کنار اومدم و اوضاعم بهتر شد خودمو تونستم جمع و جور کنم و آروم آروم به زندگیم نظم بدم تااینکه یه خواستگار برام اومد مورد خوبی بود و وضع مالی خوبی داشت اما قصد من پاسخ منفی بود تا اینکه خواهرم بهم گفت تا کی میخوای عزادار عشقی باشی که تو رو نمیخواست و فقط براش بازیچه بودی؟ خودتو جمع کن چطوری میتونی انقدر خودتو بیاری پایین و بی شحصیت بشی؟ ادامه دارد کپی حرام