شک ندارند که تو پاک و بهارآمیزی مثل نور از دل هر روزنه، روح‌انگیزی   حرَجی نیست به این مردم ِخواب‌آلوده که ندارند به جز کینه و نفرت چیزی  دشنه‌ها تشنۀ بوسیدن ثارالله‌اند خوب می‌دانی و از سجده نمی‌پرهیزی شب معراج محمد شده؛ ماه رمضان باید از سجدۀ خونین شده‌ات برخیزی از رخ پنجره‌ها رنگ پریده، برخیز!  اشک بر گونۀ آیینه چکیده، برخیز! وای از بغض زمین و شب و بی‌خوابی‌ها!  وای از گریۀ بی وقفۀ مرغابی‌ها!   بعد سی سال ِ پر از درد، چه آمد به سرت؟  نفسی تازه کن ای مرد! چه آمد به سرت؟   پشت قرآن به تو گرم است؛ به عدل و دادت  سورۀ فجر به فریاد ِ لبالمرصادت  آسمان جا شده در دستِ پر از پینۀ تو  عرش، پنهان شده در سینۀ بی‌کینۀ تو   چاه‌ها! خاطره‌ها ! فُزتُ و رب الکعبه آه‌ها! دلهره‌ها ! فُزتُ و رب الکعبه   🌴🥀🌴🥀🌴