با همراهی او نگو نمیشود!
میشود چشمان پاکی داشت!
نگو نمیشود!
میشود خوب هم میشود ...
میشود نگاه نکرد.
میشود به زمين چشم دوخت.
میتوان نگاه را به آسمان پرواز داد.
میتوان يادآوری کرد که من خالق خودم نيستم. من مالک حقيقی اين جسم و اين چشمان نيستم. اين جسم را خداوند به من به امانت داده است و آخرش پس خواهد گرفت. من میمانم و من، که جسمش را از او گرفتهاند.
اين را بدان که خداوند هيچ خلوتی برای چشمان تو قرار نداده است!
شاهدان تو بسيارند و گواهیدهندگانت بیشمار!
چه بسیار از خلايق و زمين و آسمان میبينند که داری میبینی.
وقتی تو نگاهت آويختهی جايي است که آنجا سهم چشمانت نبوده است، در اين حال نگاههایي نگران، تو را رصد میکنند. ملائکهای که شاهد تو هستند و حجّتهایی که شاهدند بر تمام خلق.
چشمانت را فرو بند! از خدا به خدائياش کمک بخواه و از مخلوقات پاک او شرم کن!
از همين امروز شروع کن! از خيابان، محلّ کار، تلویزيون و ...
از حالا عمری را با نديدن برای خداوند تجربه کن! بدان که خداوند به وسيلهی بهترين مخلوقاتاش تو را ياری خواهد نمود.
فرصت این دنیا کوتاهتر از چشم به هم زدن است. کمتر از زمانی برای چشم بستن. کوتاهتر از نگاهی عمیق که تو را به عمق آتش خواهد فرستاد. فرصت این دنیا کوتاه است. کوتاهتر از زمانی برای یک تصمیم! تصمیمی که خدایی بودن را به تو هدیه بدهد.
در این خدائی بودنت همراهانی هستند. یاورانی خواهند بود. کسانی که دست تو را بگيرند. مطمئن باش "خدا تو را تنها نگذاشته است!"
پس از آنان مدد بخواه که خداوند مدد تو را در وجود آنان قرار داده است.
نصر خداوند در جود ایشان است!
ایشان والاترين مؤمنان است!
ایشان ...
حضرت امام مهدی ارواحنافداه است.
با ایشان خدايي خواهی شد و تنها نخواهی ماند! چشمانت را به ایشان بسپار ...
با همراهی ایشان است که میشود چشمان پاکی داشت ...
امتحان کن!