🔰☀️ اشعاری که علامه حسن زاده در هنگام ارتحال علامه طباطبایی سرودند و حقا بخش های زیادی از آن در وصف خودشان هم صدق می کند رحمة الله علیهما:
صبا به كوي عزيزان روضه رضوان
سلام ما به حضور عزيز ما برسان
حضور قدسي قديس عيسوي مشرب
كه مرده، زنده نمودي به حكمت و عرفان
حضور فخر اماثل، جناب علامه
حضور صدر افاضل، مفسر قرآن
حضور نور دل و ديدگان اهل ولا
حضور صاحب تفسير فرد، «الميزان»
حضور مالك درج «نهاية الحكمه»
حضور سالك مجذوب اولياي زمان
پيام ما برسانش كه اي فرشته خصال
كه اي خجسته فعال و كه اي ستوده بيان
ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا
تو راست شادي وصل و مرا، غم هجران
لقاي روي توام آن زمان كه شد حاصل
نموده ام به حقيقت، زيارت انسان
ز امهات و اصول مجالس فيضت
رسيده ام به معني واقع احسان
سكوت تو، همه فكر و كلام تو، همه ذكر
بيان تو، همه بكر و نوشته ات برهان
به حكمت نظري، منبع بوعلي سينا
به حكمت عملي، بوسعيد و توسيان
دراست تو، به معيار خواجه و صدرا
قداست تو، نمودار بُوذر و سلمان
فغان و آه كه نشناختيم قدر تو را
گرفت از كف ما نعمتي چنين، كفران
كنون به سوگ تو بنشسته ايم در حسرت
كنون ز دوري تو اوفتاده در حرمان
نه من ز هجر تو اندر خروش و افغانم
كه در خروش و فغان است خطّه ايران
قيامتي شده برپا به قم كه واهمه گفت
مگر كه «زلزلت الارض» را رسيده زمان
مگر كه يونسي اندر دهان ماهي شد
مگر كه نوح به كشتي نشست در توفان
مگر كه مه به محاقش رسيد ناهنگام
مگر كه نير اعظم به ظِل شده است نهان
مگر كه عرش برين بر زمين فرود آمد
و يا جنازه علامه شد به عرش روان
صداي ضجه مرد و زن و صغير و كبير
ز ارتحال چنان عالم عظيم الشأن
قلم شكسته و دل خسته و زبان بسته
چگونه وصف تو را مثل من كند عنوان
ز درس و بحث و ز تعليم و تربيت تا هست
سخن، فيوض الهي تو را رسد قرآن
@ofoqemobin