♦️فرآوری اخلاق و نظام آیینی تولید علوم انسانی♦️
🔹در بحث تجربی کردن علوم انسانی بایستی مفهوم جامعة مدنی، جامعة جدید، مختصات زیست جدید را بحث کرد.
🔹دینپژوهان و بزرگان عرصة علوم انسانی مسائل را به طور جامع ببینند، ضمن اهتمام به نقطههای زمینگیری معرفت تاریخی به بازسازی پارادایم و دانش مبتنی بر آن، اقدام نمایند.
دکتر تقی آزاد ارمکی بخش سوم (بخش آخر)
▫️در چهارمین نشست از شنبههای انسانی، تقی آزادارمکی، روایتی از کاربردی سازی علوم انسانی و علوم دینی ارائه داد. دکتر تقی آزادارمکی، کارشناسی جامعهشناسی را از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۹ و کارشناسی ارشد جامعهشناسی را از دانشگاه تربیت مدرس در سال ۱۳۶۴ دریافت کرده است.
▫️وی در سال ۱۳۶۷ برای دریافت دکتری جامعهشناسی به دانشگاه مریلند رفت و دکترا را در زمینه جامعهشناسی نظری زیر نظر جرج ریتزر در سال ۱۳۷۱ گرفت و به ایران برگشت.
🔸بدین صورت که علوم انسانی با یک نوع حضور آشکارتر در صحنة عمل و تعهد به پاسخگویی به آن، وادار به یک بازشناسی در باب وضعیت نظام اجتماعی و نظام انسانی خواهد شد؛ چراکه سه پارادایم فکری به طور مثال چونان پارادایم توسعه، عدالت و دموکراسی در کنار هم موجب همافزایی توسعهای خواهد شد. از این روی چنین جابهجایی در نقشة جامع کلیت نظام، ضروری مینماید. چونان غرب که در عین توجه به دموکراسی و مشارکت در سطح جهان، مسئلة اصلی خویش را بر مبنای توسعه بنا نهاده است.
🔸صورتبندی با جابهجایی و ریزشی که به همراه دارد، نهایتاً به نقطة سکون میرسد. اینچنین فرآیندی موجب میشود تا کنشگران جامعه ضمن انجام کنش خویش، از طریق پیوند، امر بزرگ را نیز محقق سازند. در این موقعیت، بازنگری در باب طبقهبندی علوم نیز مورد اهتمام است، که فیالواقع در جامعة ایرانی چنین بازشناسی در باب طبقهبندی علوم در هر یک از شاخههای علمی مورد نیاز است. به طور کلی شایسته نیست دو امر خوب را به یک اندازه همسطح گرفت. بایستی یک سلسلهمراتب جابهجایی و آنگاه جابهجایی سازمان علم اتفاق افتد و به دنبال آن با چنین ریزشی بسیاری از موارد چونان موضوعات، مجلات خارج میشود و برخی اقتضائات علمی، اجتماعی و … باقی خواهد ماند.
🔸همچنین شایان ذکر است که من چنین میگویم که نوابغ نیستند که حادثه تولید میکنند؛ بلکه انسانهای متوسط هستند که حادثهسازند. از اینرو چنین افرادی نیاز به میدان ورود به حوزة بازنگری و نمود عمل اجتماعی خواهند داشت.
🔸من معتقدم گرچه مشکل، معرفتی است اما لزوماً پاسخِ معرفتی نمیخواهد. چونان که در جوامع غربی تفکر نیست که سرمایهداری را میسازد، بلکه سرمایهداریست که تفکر را شکل میدهد. به تعبیر دقیقتر تحولات ناخواستة اقتصادی، اجتماعی، پیش میآید سپس افرادی چون اسمیت و … از آنها سخن میگویند و فیلسوفانی نیز به مفهومسازی در این باب میپردازند. فیلسوفان به تعبیر بنده نقش متأخر دارند تا نقش متقدم. در روایت تاریخ علم، فیلسوف را نقش اول میدهیم؛ درحالیکه اتفاقات مقدمتر از اندیشه هستند.
🔸در بحث تجربی کردن علوم انسانی بایستی مفهوم جامعة مدنی، جامعة جدید، مختصات زیست جدید را بحث کرد. از اینرو به رسمیت شناختن جمهوری اسلامی پدیدة مهمی است. اگر این پدیدة زشت و زیبا را به رسمیت بشناسیم، آنگاه تفکر معنی پیدا میکند. تفکراتی که حال ثبت میشود، بیاعتنا به وضع موجود پیش میرود.
🔸شایسته است دینپژوهان و بزرگان عرصة علوم انسانی مسائل را به طور جامع ببینند، ضمن اهتمام به نقطههای زمینگیری معرفت تاریخی به بازسازی پارادایم و دانش مبتنی بر آن، اقدام نمایند؛ نظریه و نهایتاً به مدلهای مفهومی جدید دست مییابند که اولین ویژگی آن مسئلهشناسی است؛ پس از آن نیز به مدل عملیاتی و اجرایی منتهی میشود و همچنین در این میان، دادوستد خویش را با صورتبندیها نیز آغاز میکند، بدینسان از چنین نقطهای است که کارآمدی ظهور خواهد کرد.
۵ـ نهادسازی
🔸از بحث نهادسازی، اهمیت دانشگاهها مستخرج میشود که در نظام آکادمیک طراحی شده است.
۶ـ سرآمدان
🔸به نظر من افرادی خالق ایدة منجر به تحول خواهند شد که در دورة گذار از منافع گوناگون حاکمیتی اعم از منافع سیاسی، اقتصادی و … باشند. آن دسته از اندیشمندانی که به لحاظ قدرت، شهوت، شهرت پایان یافته باشند، به تعبیر من رفوزههای عرصة سیاست و علم، امکان تأثیرگذاری بسیاری در تحولات اجتماعی خواهند داشت.
http://yon.ir/zHbyT
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami