🔻مجلس میهمانی بود... پیرمردی از جایش بر خواست تا به بیرون برود؛ اما وقتی بلند شد عصای خویش را برعکس بر زمین نهاد و چون دسته عصا بر زمین بود تعادل کامل نداشت؛ دیگران فکر کردند که او چون پیر شده است دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه احوال خود نیست؛ و به همین خاطر صاحب خانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت: پس چرا عصایت را برعکس گرفتی؟!! پیرمرد آرام و متین پاسخ داد: زیرا انتهایش خاکی است ، می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود... مواظب قضاوت هایمان باشیم⭐️