🌺 زينب، يك زن با عواطف جوشان، با احساسات، آنوقت، نه يك زن معمولى، خواهر امام حسين، خواهرى كه عاشقانه امام حسين را دوست مىدارد؛
خواهرى كه شوهرش را رها كرد، خانوادهاش را رها كرد با امام حسين آمد؛
تنها هم نيامد، عون و محمد، پسرهايش را هم آورد.✅
من احتمال مىدهم كه عبداللهبنجعفر حتى
راضى هم نبود كه پسرهايش بيايند، يقين ندارم كه عبدالله راضى بود،‼️
اما زينب آنها را آورد، براى خاطر اينكه با خودش باشند در راه خدا اگر بناى جانبازى است، آنها هم شهيد بشوند.✔️
🔹 حالا در يكى از منازل بين راه احساس كرد كه خطرناك است، رفت به امام حسين عرض كرد، برادر احساس خطر مىكنم من، وضع را خطرناك مىبينم.🍃
🔅 مىداند مسئله، مسئله شهادت
و اسارت است، اما درعينحال آنچنان هيجان حوادث او را زير فشار مىگذارد كه به امام حسين مراجعه مىكند، اينجا امام حسين چيز زيادى به او نگفتند.