⬅️ به عنوان مثال سنی‌ها دارای مرکزی بودند به نام «دارالفتوی» و رهبر آنها «شیخ حسن خالد» مفتی بزرگ تسنن است که هم اکنون هم وجود دارد و اهل تسنن را رهبری می‌کند. او سخنگوی طایفه سنیّ در مقابل حکومت لبنان است و حقوق سنیّ‌ها را از حکومت لبنان می‌طلبد و یك مرجع رسمی است که قانون او را پذیرفته است. ⬅️ «دوروز» نیز، که ۲۵۰۰۰۰ نفرند، برای خود دارای مرکزی هستند و رهبری به نام «شیخ‌العقل» حقوق آنان را تأمین می کند. ⬅️ مارونی‌ها نیز برای خود دارای رهبری هستند به نام «خُریش» که مصالح آنان را تأمین می‌نماید. 🔺 تمام پانزده طایفه لبنان دارای مرکزیت و رهبری بودند، بجز شیعیان. چون شیعیان به حساب نمی‌آمدند و کسی نبود که حقوق آنها را طلب کند. بنابراین همان حقوق ضعیفی که براساس «پنج و سه و دو"۱"»، بر آنان تعلق می‌گرفت نیز خورده می‌شد و از بین می‌رفت. ــــــــــــــــــــــــــــــ ۱(در لبنان حدود پانزده طایفه مختلف که هر کدام دارای دین مخصوصی هستند، زندگی می کنند و قانونی وجود دارد که به عربی آن را قانون طائفی می‌گویند. به موجب قانون طائفی که در سال ۱۹۳۲ تحت نفوذ فرانسه نوشته شده، هر طائفه لبنانی دارای امتیازاتی است. طوایف بزرگ لبنان سه طایفه هستند: طایفه مسیحیان، طایفه برادران سنیّ ما و طایفه شیعیان. هنگامی که می‌خواهند امتیازاتی را در لبنان تقسیم کنند باید براساس نسبتی معین باشد. این نسب «پنج» برای مسیحیت، «سه» برای سنی‌ها و «دو» برای شیعیان است. عده شیعیان لبنان حدود ۱,۲۰۰,۰۰۰ نفر است. عده سنیّها ۵۵۰,۰۰۰ نفر و عده مارونی ها که بزرگ‌ترین و قوی‌ترین طایفه مسیحیان هستند ۴۵۰,۰۰۰ نفر است. طایفه مارونی با ۴۵۰,۰۰۰ نفر جمعیت، قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی لبنان را در دست دارد. یعنی رئیس‌جمهور، وزیر دفاع و وزیر جنگ باید مارونی باشد. همچنین رئیس بانك‌ مرکزی نیز باید مارونی باشد. یعنی سه عنصر مهم حکومت رئیس‌جمهور که تمام امور سیاسی در دست اوست و امور نظامی و امور دارایی نیز باید به دست مارونی‌ها باشد، در حالی که عده آنها ۴۵۰,۰۰۰ نفر است. هنگامی که امتیازات را برمی‌شمارید مسیحیت دارای پنج حصه و سنیّ‌ها دارای سه حصه و شیعیان فقط دارای دو حصه هستند.[همین کتاب، فصل دوم، استقلال لبنان و قانون طایفی])