🌿 حرفای خودمونی 🙂 ای کاش… لااقل گم می­شدم. ناپیدا می­شدم.. از خودم خجالت می­کشم.. امام من هزار و چهارصد سال منتظر است و من یک روز منتظر نشدم.. ای آقا و مولای من چقدر از شما دورم و چقدر جاهلانه این دوری را فراموش می­کنم. چقدر من کوته نظر هستم. امام من بزرگی است که مثل او در دنیا نیست. و من منتظرش نباشم. چقدر من کم ثمر هستم. چقدر نادان هستم که نمی­خواهم همسایه ­ات باشم..💔