✡ محمدعلی فروغی فیلسوف یهودی فراماسون 1⃣ را اندیشمندی لیبرال، ملی‌گرا و محافظه‌کار یا میانه‌رو خوانده‌اند. وی را از بنیان‌گذاران در ایران می‌دانند. 2⃣ فروغی برای نخستین‌بار به‌همراه وثوق‌الدوله (میرزا حسن خان) و دبیرالملک (میرزا محمدحسن خان بدر) قانون اساسی و سایر اسناد بنیادی را به فرمان ایران از فرانسه به فارسی ترجمه کرد و واژه‌ی فراماسونری و معادل‌های فارسی آن، چون «جمعیت رفیقان» و «فتیان» را در واژگان فارسی جا انداخت. فروغی در 32 سالگی از بنیان‌گذاران لژ بیداری ایران بود و در این لژ تا مقام با عنوان خاص «چراغ‌دار» نائل آمد. 3⃣ فروغی حلقه‌ی واسط نسل کهن فراماسون‌های عهد قاجار (ملکم و مشیرالدوله‌ها) با فراماسون‌های نسل بعد بود. او در رأس حلقه‌ای از متفکران و برجستگان فراماسونری ایران (حسن پرنیا، تقی‌زاده، محمد جم، علی منصور، ابراهیم حکیم‌الملک و…) روح فراماسونری را، از راه اهرم حکومت و سیاست، در کالبد فرهنگ جدید ایران که در شکل گرفت، دمید. 4⃣ درباره‌ی بودن فروغی‌ها گفته شده ‌است که جدّ اعلای این خانواده از بود که برای تجارت به ایران آمده و در ساکن گردید و مسلمان شد. [در آن زمان‌ها یهویان زيادی در محله‌ی دردشت اصفهان ساكن بودند.] 5⃣ «ملک‌الشعرای بهار» که خود از روشنفکران آن زمان محسوب می‌شد، درباره‌ی بودن محمدعلی فروغی در آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی این شعر را سروده است: 🔸شاها کنم از خُبث فروغی خبرت 🔸خون می‌کند این ناکس جگرت 🔸خطبه شهی و عزل تو را خواهد خواند 🔸زان‌گونه که خواند از برای پدرت 6⃣ محمدعلی فروغی به‌‌عنوان بزرگِ و مغز متفکر تلاش زیادی را برای زدودن اسلام و فرهنگ غنی آن و جایگزین کردن فرهنگ تحصیلی غرب انجام داد. 7⃣ وی اندیشه‌پرداز بود. انتخاب نام «پهلوی» نیز ابتکار فروغی بود تا حتی در عرصه‌ی نام نیز یگانه و بی‌همتا باشد. نطق فروغی در مراسم تاج‌گذاری رضاخان، تمامی عناصر ایدئولوژی شاهنشاهی و را که بعدها توسط پیروان و شاگردان فروغی پرداخت شد، در بر داشت. 8⃣ او در نطق خود رضاخان میرپنج را «پادشاهی پاک‌زاد و ایران‌نژاد» و «وارث تاج و تخت کیان» و «ناجی ایران» و «احیاگر شاهنشاهی باستان» خواند! رضاخان قزاق، دیگر «خان» و «میرپنج» و حتی «سردار سپه» نیست؛ او اینک «شاه شاهان» و «وارث تاج و تخت کیان» و جانشین کوروش، داریوش و نوشیروان است! 9⃣ محمدعلی فروغی ایدئولوژی‌ای را پی‌گذارد که طی دوران سلطنت پهلوی‌ها (اول و دوم)‌، با صرف هزینه‌های گزاف و با به‌کارگیری انبوهی از محققان، مصنفان و دانشگاهیان درجه‌ی اول، پرداخت شد. این ایدئولوژی تجلیات فرهنگی و سیاسی فراوان داشت. از جمله، سال شمار شمسی حذف شد و به‌جای آن تاریخ شاهنشاهی ابداع گردید؛ جشن‌های 2500 ساله با زرق و برق خیره‌ کننده‌ی خود اوج نمود مادی و سیاسی این ایدئولوژی بود. این ایدئولوژی، سرانجام منجر به این ادعای گزاف شد: «کز پهلوی شد ملک ایران … صد ره بهتر ز عهد باستان!» https://eitaa.com/Ostadkhosravi