🌷 شماره ۳ از ۵ | گزارشی از دیدار رمضانی شعرای فارسی‌زبان با رهبر انقلاب 💗 بالاخره چِنان یا چِه‌سان!؟ 🔹️ بعد از نماز و قبل از رفتن سر سفره‌ی افطار با دکتر محمدرضا سنگری هم درباره جلسه صحبت کردم. او هم به مانند برقعی وجه فنی و ادبی این جلسه برایش اهمیت مضاعف دارد. این جلسه را یک جلسه جدی ادبی و آینه تمام نمای ادبیات و شعر انقلاب توصیف می‌کند. برای همین هم در ذهن و زبان و فکر حضرات شعرا یک محفل جدی تلقی می‌شود. به‌خصوص که میزبان خودش اهل شعر و ادب و فن است و لابلای ابیات شاعران نظر فنی می‌دهد. اتفاقی که توی همین جلسه هم به دفعات افتاد. اوجش ریزبینی و نکته‌بینی میزبان در زمان شعرخوانی حامد عسکری بود. عسکری معروف‌ترین غزلش را می‌خواند: رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد دل‌شوره‌ی ما بود دل‌آرام جهان شد در اول آسایش‌مان سقف فرو ریخت هنگام ثمر دادن‌مان بود خزان شد 🔹️ شاعر می‌رود و می‌رود تا به بیتِ «با ما که نمک‌گیر غزل بود چنین کرد، با خلق ندانیم چه‌ها کرد و چنان شد» رسید. آقا می‌آیند توی بیت که «چنان یا چه‌سان!؟» چند نفری - در این انتهای مجلس که نشسته‌ام - تازه دوزاری‌شان می‌‌افتد که واژه‌ی «چه‌سان» به‌معنای چطور و چگونه اینجا از نظر معنایی درست‌تر است و بهتر توی بیت جاگیر می‌شود. 🔹️ جماعت دوزاری‌افتاده‌ صدای آفرین و احسنت‌شان بلند می‌شود. خود عسکری هم بعد از لختی تامل در می‌‌آید که انتخاب من چنان بوده شما روی چه‌سان نظر دارید. لحنش معلوم نمی‌کند نظر میزبان را تأیید کرده یا روی نظر خودش ایستاده. دیگر شعرا «چه‌سان» را بیشتر پسندیده‌اند گویا. عسکری قبل از شعرخوانی‌اش سلام دخترش و دو نفر سرباز که در خیابان کشوردوست منتهی به بیت رهبری او را دیده‌اند را هم به آقا می‌رساند. آقا می‌‌گویند به هر سه نفرشان سلام مرا برسانید. این هم سهم سربازان خیابان کشوردوست از دیدار شعرا با رهبر انقلاب! 🔍 ادامه را بخوانید👇 khl.ink/f/55860