🔎 شریعتی، جنجالی، عیجیب و اثرگذار...
به مناسبت سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی
🌀 «علی شریعتی» از جنجالیترین و عجیبترین شخصیتهای تاریخ ما است. برخی او را تا حدّ پیامبری بالا میبرند و کتب او را حاوی عمیقترین تحقیقات اسلامی و جامعهشناسی و ... میدانند و برخی تا کفر او هم میرسند و کتب او را کتب ضالّه مینامند.
🔰 طبیعتا سخن گفتن و نوشتن دربارهٔ چنین شخصیتی دشوار خواهد بود. با این حال من تصمیم گرفتم کمی از دریافتهایی که از مطالعهٔ آثار و احوالات او دستگیرم شده، بیان کنم. وی مانند هر متفکر دیگری هم نقاط قوّت دارد و هم نقاط ضعف:
🔸شریعتی، سراپا شور و اشتیاق به دین، مخصوصا تشیع بود. حرارتی که در جان او ریشه داشت از لابهلای یادداشتها و سخنرانیهایش هویداست. به نظرم کسانی که آثار او را مطالعه کردهاند در پذیرش این نکته حرفی نداشته باشند. درد او درد دین و تشیع و پیروان امیرالمؤمنین(ع) بود و در این زمینه کارهای زیادی انجام داد. سخنرانیهای فراوانش در مورد اسلامشناسی و تاریخ بزرگان تشیع مثل علی(ع) و فاطمه(س) و حسین(ع) و ابوذر و سلمان، حاکی از این دغدغهٔ مهم است.
🔸شریعتی، دغدغه رهایی و آزادی انسان از جهل و استبداد داشت و در این راه به جدّ مبارزه میکرد و قلم و بیانش در خدمت ارزشهای مقدس انسانیت و آزادی و عدالت بود. برای او دو نفر با دوهزار نفر تفاوتی نداشت و با همان شور و اشتیاق مثالزدنی برایشان سخنرانی میکرد و به ایشان آگاهی میداد. شاید تعجب کنید اگر بشنوید یکی از اتهامات او در ساواک این بود که او «یکی از ایدئولوگهای تفکر خمینی است»!!! به همین جهت سالها زندانی انفرادی ساواک را تجربه کرد و شکنجههای روحی ـ روانی زیادی در زندان کشید و در نتیجه روحیهٔ او مدتها بعد از آزادی رنجور بود.
🔸شریعتی، هنرمند بود. قریحهٔ هنری او و تحصیلات آکادمیکش در مورد ادبیات و زبان فارسی موجب شده بود که منویات خود را در جذابترین عبارات بیان کند. با این که خودش اصرار داشت سخنرانیهایش فاقد جذابیت یک سخنرانی است و بیشتر شبیه یک کلاس درس است، اما مخاطبینش را مسحور خود میکرد. بعضی از آثارش از لحاظ زیباییِ بیان شاهکارند. در این میان میتوان به کتاب «کویر» اشاره کرد که به تعبیر برخی «این کتاب در نوع خود خواندنیترین متن در زبان فارسی است که نه شعر است و نه رمان؛ بلکه به تعبیر علی معلم «کویر عین کویر است، این بس است مرا».
🔻اما هزار افسوس که او با تمام محسّناتش یک اسلامشناس به معنای واقعیِ کلمه نبود! او اسلام را بیشتر از جنبهٔ تاریخ اسلام میشناخت و درک روشنی از کتاب و سنت نداشت و کلام و فقه و اخلاق شیعه را نیز به قدر کافی و به صورت فنی نمیشناخت. از طرفی هم به جهت رواج مارکسیست در آن برههٔ تاریخی به شدّت تحتتأثیر قالبهای فکری این جریان قرار گرفته بود. دورهٔ «اسلامشناسیِ» او که در حسینیه ارشاد القا کرده است و یا «حسین وارث آدم» و «ابوذر خداپرستی سوسیالیست» یا «میعاد با ابراهیم» نشانههای روشنی هستند از متأثر شدن شریعتی از افکار سوسیالیستی و مارکسیستی. هر چند او توانست هیمنهٔ مارکسیسم را در دانشگاهها بشکند و بسیاری از دانشجوها را به دامن اسلام و تشیع و حتی انقلابِ اسلامی بازگرداند ولی خود و پیروانش گرفتار التقاط شدند. او حتی داستان فرزندان حضرت آدم یعنی هابیل و قابیل را نمادین توصیف میکرد و آن را با قالبی که مارکس ارائه میدهد توضیح میداد. هابیل را نماد دورهٔ گلهداری بشر میدانست یعنی دورهای که مالکیت خصوصی به وجود نیامده و همه بر سر سفرهٔ طبیعت به صورت مساوی روزی میخورند و ... اما قابیل را نماد دورهٔ کشاورزی میدید و معتقد بود مالکیت خصوصی در دوره کشاورزی به وجود آمد؛ چرا که زمینهایی که قابلیت کشاورزی داشتند محدود بودند. به این جهت زوردارها زمینها را تصاحب کردند و مالک آنها شدند و به مرور مردم را به بردگی خود گرفتند و ....!
⬅️ کلام آخر این که ما نباید به خاطر اشتباهات علمی یک شخص، صداقت او و شور و حرارتش در دفاع از ارزشهای انسانی و الهی را زیر سؤال ببریم و نیز نباید او را بری از اشتباه دانسته و تمام تحلیلهایش را با جان و دل قبول کنیم. راه صواب، راه میانه است و به تعبیر آقای رحیم پور ازغدی «جامعه ما به شور شریعتی و شعور مطهری نیاز دارد».
🖋مجتبی رحیمی
کانال
#طلاب_انقلابی در جهت مطالبات رهبری، مساله تحول در حوزه و نقد درون سازمانی از مشکلات حوزه و حوزویان
@TollabEnghelabi
https://eitaa.com/TollabEnghelabi