سیر و سلوک شهید عبدالحسین خبری
یک بار حسین خاطره ای را از عبادت هایش برایم تعریف کرد. می گفت:
«تصمیم قاطع گرفته بودم که از گناه دوری کنم و معصومانه زندگی کنم. چند قرص نان گرفتم و گذاشتم توی سبد دوچرخه و راه افتادم سمت زمین های سبیلی(منطقه ای حاصلخیز در شمال دزفول و در شرق رودخانه دز).
زمین ها مملو بود از گندم. کنار یکی از مزارع گندم، سجاده را پهن کردم و شروع کردم به نماز خواندن. ساعت ها گذشت و من مشغول عبادت و مناجات و دعا بودم؛ تا اینکه وقت نماز ظهر شد.
نماز ظهر و عصر را خواندم و نشستم تا چند لقمه نان بخورم. لقمه اول را گذاشتم توی دهانم که تمام فکر و ذهنم متوجه یک سوال شد.
با خودم گفتم: «حسین! اگه قرار باشه تو بری توی بیابان و فقط عبادت کنی و هیچ وسیله و ابزار گناهی دورت نباشه که فایده ای نداره! اگه مردی، باید برید توی شهر و اون جا باشی و گناه نکنی. اینه که ارزش داره. نه این که بری یه جایی که زمینه گناه هم فراهم نباشه!»
حسین گفت: «وقتی به این مسئله خوب فکر کردم، دوباره سوار دوچرخه شدم و رکاب زنان برگشتم خانه. برگشتم تا با اماره ترین نفس مبارزه کنم» .
راوی: محمود اسفنده
کتاب آسمان خبری دارد؛ روایت زندگی و خاطرات نوجوان عارف شهید عبد الحسین خبری، نویسنده: گروه روایتگران شهدای دزفول، ناشر: سرو دانا، تاریخ چاپ: دوم- ۱۳۹۵؛ صفحه ۷۴-۷۵٫
https://btid.org/fa
🔰 معاونت تبلیغ و امورفرهنگی حوزه های علمیه
════════════
🆔
@Pasdar_Eshgh