بسم الله و الحمدلله بسم رب الشهداء 🏴🏴🏴 تردید و طمع و خسران با عمر‌بن‌سعد ⬛ عمرسعد در حالی‌که سر به زیر انداخته بود به ابن حصین همدانی گفت: ای همدانی! من مي‏دانم كه آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حسّاسی قرار گرفته‏ام و نمي‏دانم باید چه كنم؛ آیا حكومت ری را رها كنم، حكومتی كه در اشتیاقش مي‏سوزم؟ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی كه مي‏دانم كیفر این كار، آتش است؟ ای مرد همدانی! حكومت ری به منزله نورِ چشمان من است و من در خود نمي‏بینم كه بتوانم از آن گذشت كنم! .🌑 الله اکبر! امان از آن زمان که بدانی حق کدام سو خیمه زده و نورِ چشمت، چراغِ امارتی در ملک ری باشد؛ که چند صباحی تنورِ دنیایت گرم شود و دو روز بیشتر در چراگاهش ببلعی و نشخوار کنی! 🌑 تو را چه می‌شود ای بنی بشر، که شدت فسق و تباهی‌ات، از "اولئک کالانعام"، أضل گشته و به أسفل السافلین‌ات کشانده! ⚫️ و فرمود ولیِّ خدا، همان که به حکم عصمت، وعده اش حکم لاتخلف المیعاد است که تو از گندم ری نخواهی خورد؛ و تو سرمست و پر تکبر گفتی: همان جو ما را بس است! ◼️تیر سه شعبه ی حرمله‌ی نابکار را که به سپیدیِ گلوی علی اصغر راهنما شدی، به سپیده‌ی صبحِ دارالاماره‌ی ری می‌اندیشیدی که از زبانت خون چکید و واژه‌ی شرم، به عزای بودنش در دایره المعارفِ بشر نشست! ◼️به کدام دین شهادتین گفته بودی پسر ناخلف فرمانده‌ی طماع قادسیه که خون مظلومانِ چکیده از شمشیرت، جام شرابِ عیش و نوشت در امارت ری را ساقی شده و اسارت زنان مصیبت کشیده و داغدیده، فتح الفتوح دلاوری‌ات گشته بود! ◼️و اینچنین، عمر سعد ناکام ملک ری ماند و این ماییم که باید مراقبت کنیم، ابن سعدهای زمانه نباشیم. آنانی که ولی برحق را می‌شناسند و فرمانش را به فرمانرواییِ امارتی و جاه و جلالِ عاریتیِ صدارتی، می‌فروشند. ⚫️ العیاذ بالله؛ حسین فروشی نکنیم که بهایش جز لعن و دوزخِ ابدی، نخواهد بود. 🏴 التماس دعای فرج ✍ مریم اشرفی گودرزی ☑️ به وارد شوید. @PastoyeFarhangVaSiyasa