🔰
شعر «دلم سوخت» از هنرمند بسیجی سکینه صالحی
/وقتی که از اندوه باریدی دلم سوخت
/از طعنه ی نامرد رنجیدی دلم سوخت
/آغوشِ من أمنِ نگاهت بود هر بار
/بر شانه ام با بغض لرزیدی دلم سوخت
/پرواز ، در چشمانت عادت بود ، اما
/رفتی و از حالم نپرسیدی ، دلم سوخت
/پروانه وار از ما گذشتی کاش ای کاش
/می شد که برگردی و میدیدی ، دلم سوخت
/بعد از تو باید قاب عکست را ببوسم
/هر بار در این قاب خندیدی ، دلم سوخت
/پشت و پناهِ چشمهایِ ایل ِ باران !
/آنجا که پشتِ ایل باریدی ، دلم سوخت
#بسیج_هنرمندان #رئیسی_عزیز
🔸
@basijnewsir