هدایت شده از ♦️پیشنهاد ویژه♦️
صدای چرخاندن کلید روی درآمدچشمم قدوقامتش را نشانه گرفت فضا شد پر از عطر بهار نارنج قلبم بی‌تاب و بی‌قرار درسینه ام شروع به کوبیدن کرد. کت‌وشلوار طوسی جذابترش کرده بود چشمش که به چشمانم افتاد دستش رابرد طرف لبانش وبوسه‌ای به طرفم حواله کرد، پله هارا بالا آمد کفش هایش را در آورد . _سلام عزیزم خسته نباشی _سلام سلامت باشی خانوم کنارم زانو زد و دستانش را قاب صورتم کرد لبخندی‌ کمی خجالتی که چال گونه‌ام را نمایان کرد زدم حمید گفت... ادامہ داستان صدای زندگے رو در کانال ما بخونید پارت اول گذاشته شد👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3219128803Cd2832b8b77 •. بیا و بہ سرزمین کوچیک قصہ ها سر بزن پراز قصہ هاے جذاب و خوندنے .•🦋📝 ●فانتزی♡عاشقانہ♡ درام♡علمی تخیلی وبہ همراه والیپر♡عکس نوشته و... 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3219128803Cd2832b8b77