هدایت شده از تبلیغات گسترده پرگاس
من . همه چیز از اون و خوفناک شروع شد. وقتی متوجه شدم کسی دنبالمه، خواستم فرار کنم که با یه دارو بیهوشم کرد. وقتی بیدار شدم با پسری روبرو شدم که به دنبال انتقام بود... انتقام از منی که دختر قاتل خواهرش بودم... من از چیزی خبر نداشتم و جز یه دانشجوی ساده نبودم، اما اون مرد خشن بدترین بلاهارو سرم آورد. اون هرروز منو به یه نحوی شکنجه می‌داد و حتی مجبورم کرد بی‌وقفه توی شرکتش کار کنم. اما یه شب وقتی تنها توی شرکت بودیم، ناگهان در اتاقم کوبیده شد و....😱😱 https://eitaa.com/joinchat/1925186425C2d21cb4e0c