خانوادم گیر داده بودن زن بگیر😤🤦♂
برای اینکه بی خیالم شن با یاد یکی از دخترای بدبخت بیچاره ی فامیل گفتم باشه انتخابم افراس! اولش قبول نکردن و کیف کردم😏
اما بعد از چند روز در کمال ناباروری گفتن آماده شو میریم خواستگاریش!
باورم نمیشد مامانم برا یدونه پسرش پاشه بره خواستگاری تو یه همچین خونه ی درب و داغونی، دختری که بقول آبجیم سگم نگاش نمیکنه!مجبوری رفتم اونجا که با دیدنش ماتم برد، دختری که تو مهمونی ناخاسته بهش...🔥😰🥶👇https://eitaa.com/joinchat/997654729Cfeabb694e3با نگاه اول شناختمش ولی اون منو یادش نیومد!