خاطرات ﯾﮏ 😜🖐 ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺣﻤﻮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﯿﺎﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﮑﻢ خانومم رواذیت ﮐﻨﻢ ... 😅😅 ﻫﻤﻮﻧﻄﻮﺭﯼ ﻟﺨﺖ ﻣﺎﺩﺭ ﺯﺍﺩ یه دفعه پریدم تو پذیرایی و ....🙈 ادامه این خاطره واقعی...😆😆👇👇 😝 https://eitaa.com/joinchat/3888906261C15cd2de1bb