🔥کروزول – از پیشتازان
#هوش_مصنوعی – درباره پروژه شبیهسازی کامل رفتارها و واکنشهای عاطفی در روباتها اطمینان دارد؛ چیزی که هوش مصنوعی ضعیف نامیده میشود. اما درباره تحقق یا حتی امکان سنجش تجربه درونی آگاهانه (هوش مصنوعی قوی) مطمئن نیست.
🔥دریفوس اما از این هم فراتر میرود و امکان هر دو را منتفی میداند. استدلال وی – که بنحوی مفصلتر در مقاله/کتاب مشهور وی با عنوان "کامپیوترها چه کاری (هنوز) نمیتوانند انجام دهند" آمده – بر این نکته استوار است که توانایی ما در انجام واکنشهای بجا و متناسب، یک نوع مهارت غیر قابل بیان و پیشامفهومی از سنخ know how است که قابل تقلیل به کدگذاریهای گزارهای در برنامهنویسی یا مدلسازی درسیستمهای قانونمحور نیست (هرچقدر پایگاه داده آن جامع و عظیم باشد).
🔥طراحان شبکههای نورونی مصنوعی توافق دارند که یک شبکه هوشمند با توجّه به نمونههای کارآموزیشده از ورودیهای مرتبط با یک خروجی خاص، باید بتواند ورودیهای دیگر "از همین نوع" را با همین خروجی مرتبط سازد. ولی «از یک نوع بودن» را چه چیزی مشخّص میکند؟
🔥دریفوس اعتقاد دارد تعمیم مذکور و متناسب بودن واکنشهای انسانها در هر موقعیت جدید، بسرعت و بر تجربه درونی و حس عمومی (common sense) استوار میشود. بلکه شاید هیچ دسته واقعیتهای فارغ از کانتکست (Context-free) وجود نداشته باشد که شیوههای رفتاری را مدلسازی و تعمیم دهد.
@PhilMind