قید «طبیعی» در تعریف
#نفس و امکان
#هوش_مصنوعی_قوی (2)
❇️ آیا بر پایۀ تعریف ارسطوییتبار نفس، که فیلسوفان مسلمان پذیرفتهاند، میتوان امکان ماشین هوشمند و دارای آگاهی پدیداری را انکار کرد؟
✳️ نگارنده در کلمات فیلسوفان مزبور، دلیل و وجهی برای افزودن قید «طبیعی» و بیرون راندن جسم صناعی از تعریف نیافته است. به نظر میرسد حضور این قید در تعریف تنها ازآنرو بوده است که تحقق جسم صناعی یا ماشین هوشمند نزد این فیلسوفان کمترین احتمال وقوعی نداشته است.
⚠️ به بیانی دیگر و موافق اصطلاحات امروزین، حضور این قید در تعریف مزبور بهگونۀ ad hoc است.
🛎 قید یا فرض یا فرضیۀ ad hoc آن است که به نظریه افزوده میشود تا آن را از ابطال یا برخی مشکلات برهاند، بدون اینکه حضورش دلیلی یا وجهی داشته باشد.
🔰 گویا فیلسوفان مزبور دیدهاند که اگر در تعریف نفس بگویند «کمال اول برای جسم ...»، آنگاه تعریفشان کمالات اول مصنوعاتی مانند شمشیر را نیز شامل خواهد شد، پس برای اینکه چنین نشود، قید «طبیعی» را به تعریف افزودهاند. لازمۀ چنین تعریفی این است که از پیش مفروض انگاشته شود که جسم صناعی نمیتواند نفسدار باشد. پذیرش این لازمه اگر آگاهانه بوده باشد، ظاهراً دلیلی جز استبعاد نداشته است.
⭕️ اگر کسی واقعاً معتقد است که تنها جسم طبیعی میتواند نفسمند شود، باید بتواند چرایی این اختصاص را تبیین کند. صرف طبیعی یا صناعی بودن، یعنی مثلاً انسانساز بودن یا نبودن جسم، بیربط به نفسدار بودن یا نبودن به نظر میرسد. آیا مثلاً در ذات سلولهایی که در حیوانات و گیاهان یافت میشوند، يا در ذات تركيبات خاصي از آنها، قوۀ نفسمندی نهفته است؟ از این نکته میگذرم که تقسیم جسم به طبیعی و صناعی نیز خود مشکلاتی در پی دارد که باید حل شوند.
💢 برخی بر اساس مبانی حکمت متعالیه، بهویژه حدوث جسمانی نفس، معتقد شدهاند که تحقق ماشین دارای هوش مصنوعی قوی ممکن است، تنها باید ماشین پیچیدگیهای لازم برای برخورداری از نفسمندی یا هوشمندی را دارا شود. حتی برخی پیشنهاد کردهاند که بهجای هوش مصنوعی، تعبیر مغز یا بدن مصنوعی به کار برده شود، زیرا هوش یا نفس اولا و بالذات متصف به مصنوعی بودن نمیشود. کسی که چنین میاندیشد، قید «طبیعی» را برای تعریف نفس لازم نمیبیند.
❇️ بنابراین نهتنها نباید بر اساس تصویری که تعریف مزبور از نفسمندی به دست میدهد، هوش مصنوعی قوی را انکار کرد، که باید بر اساس امکان آن – اگر استدلال و تبیینی مستقل بر استحالهاش در کار نباشد – به تعریف مجدد نفس یا هوشمندی پرداخت، که تمام انواع آن را در بر گیرد.
🖊 رضا درگاهیفر
@PhilMind