#پساانسان و
#پساانسانگروی
🔆 اگر انسانی را آنقدر تغییرات فناورانه دهند که دیگر نتوان او را متعلق به گونۀ انسان متعارف دانست، و به میزان کافی تفاوت در تواناییها و وضعیت بدنیاش نسبت به انسانهای معمولی حاصل آید که بتوان او را در طبقۀ مجزای مخصوص به خود قرار داد، موجودی پدید میآید که با تعبیر
#پساانسان (
#posthuman) بدان اشاره میکنند. بر این اساس پساانسان موجودی است که پیشتر انسان بوده است، اما وضعیت فیزیکی و شناختیاش به میزانی تغییر یافته است که بهکلی باید گونۀ دیگری به شمار رود. ازآنجاکه شیوهها و انواع چنان تغییری بیشمارند، تنها یک نوع مشخصی از پساانسان وجود نخواهد داشت و بلکه بیشمار گونه از پساانسانها قابل تصور است. پساانسان، در صورتی که موجود شود، تنها سابقۀ انسان بودن داشته است، و ممکن است برخی یا بسیاری از نشانهها و آثار تاریخی و تکاملی نوع انسانی را نداشته باشد، و اکنون دیگر انسان نیست.
🔆 پساانسانگروی شیوۀ جدیدی از فهم شخص انسانی در ارتباط با جهان طبیعی بهصورت کلی است. نظریۀ پساانسانگرایانه در پی از میان برداشتن مرزهای سنتی میان انسان، حیوان و فناوری است. پساانسانگروی دوگانههای مرسوم انسان-ناانسان، فرهنگ-طبیعت و انسانگروی-ضدانسانگروی را رد و انکار میکند.
🔆 پساانسانگروی از ایدۀ انسان و انسانمحوری عبور میکند و انسان را دارای وضعیت ممتاز اخلاقی، وجودشناختی و قانونی نمیانگارد، بلکه آن را همتراز با دیگر اشیای جهان مینگرد. شکلگیری ایدۀ پساانسانگروی از نتایج پیشرفتهای علم حیات (the science of life) است. علم حیات نشان داد خصائصی که پیشتر مختص نوع انسانی شمرده میشد، به دیگر اشیا هم نسبت داده میشوند و مختص انسان نیستند. مطابق پساانسانگروی، دیگر نباید انسان را تافتۀ جدابافته دید.
🔆 پساانسانگروی بر پیشرفتهای علمی، که مرزهای انسان و دیگر موجودات زنده را کمرنگ کرده است، توسعۀ فناوریهای جدید ازجمله هوش مصنوعی، و تغییر نگرش به انسان در فلسفۀ پسامدرن متکی است.
🔆 مبنای ایدئولوژیک پساانسانگروی رد و انکار انسانمحوری (anthropocentrism) اخلاقی و زیستشناختی است، اما
#تراانسانگروی ایدههایی را از عصر روشنگری به ارث برده و بر انسان متمرکز است، و هدفش تغییر و ارتقای خصوصیات انسان است از راه اصلاحهای زیستشناختی، فناورانه و شناختی. تراانسانگروی در پی غلبه بر قیود فیزیکی و شناختی انسان است، اما پساانسانگروی میکوشد بر انسانگروی غلبه کند و از ایدۀ انسان فرارود. بنابراین تراانسانگروی تقویت انسانگروی است، اما پساانسانگروی به بحران انسانگروی توجه میکند.
🖋️رضا درگاهیفر
📘Hopkins P. D. (2012) “Transhumanism”, in: Chadwick, Ruth (ed.) (2012). Encyclopedia of Applied Ethics.
📕Bolter, J.D. (2016). Posthumanism. In The International Encyclopedia of Communication Theory and Philosophy.
📗Merzlyakov, S.S. (2022). Posthumanism vs. Transhumanism: From the “End of Exceptionalism” to “Technological Humanism”.
@PhilMind