📜
حضور خداوند نزد عالِم در علم حضوری به خداوند
برگرفته از پیش نیازهای مدیریت اسلامی ص ۱۰۶
پرسش و پاسخ
سوال:اگر در علم حضورى، واقعیت، نزد فرد حاضر است، در علم حضورى انسان به خداوند، چگونه وجود مطلق و بىنهایت خداوند در نزد نفسِ محدودِ انسانها حضور پیدا مىکند؟
پاسخ: در این سؤال گمان شده است که اقتضاى حضور خدا در نفس انسان این است که نفس انسانها هم نامحدود باشد. این گمان درست نیست، در علم حضورى ممکن است هر دو موجود «عالم و معلوم» محدود باشند یا اینکه یکى محدود و دیگرى نامحدود باشد. براى تقریب به ذهن و از باب تشبیه معقول به محسوس، به این مثال توجه کنید: اگر شما مقدارى آب را در دریا ریختید، دریا براى قطره قطره این آب محدود حضور دارد و فاصلهاى بین آنها نیست، درست است که وسعت دریا با قطره قابل مقایسه نیست، اما تا محدودهاى که قطره هست، دریا هم هست و بسى فراتر، اما وسعت دریا به حضور آن در نزد آبِ محدود ضررى نمىزند. آنجا که قطره با دریا تلاقى مىکند، هر دو براى هم حاضرند منتها دریا وراى قطره هم حضور دارد. البته این مثال براى تقریب به ذهن بیان شد، روشن است که در اجسام، «حضور» معنایى ندارد. به هر حال، انسان براى خدا و خدا براى انسان حاضرند و حضور به این معنا نیست که خدا در صورت حضور نزد انسان، محدود مىشود. خدا نامتناهى است و انسان در حد و شعاع وجود خودش با خدا ارتباط برقرار مىکند. در همان نقطهاى که با یکدیگر تلاقى مىکنند، براى یکدیگر حضور دارند. پس مىتوان گفت که خدا براى انسان و انسان براى خدا حاضرند: (و هو معکم اینما کنتم) هر کجا که باشید، خدا با شماست. نمىتوانید جایى بروید که خدا در آنجا حضور نداشته باشد و شما در محضر خدا هستید. پس
لازمه حضور، تساوى دو شىء از نظر وجودى نیست، زیرا ممکن است یکى از آنها محدود و دیگرى نامحدود باشد، در عین حال براى یکدیگر حضور داشته باشند.
🔹نظرات فلسفی آیت الله مصباح 🔹
@PhilosophyofAyatollahMesbah