📜
خود گرایی و خدا گرایی(
۳)؛
پاسخ تفضیلی
🔰
بخش دوم
(ادامه قسم سوم محبت و خدا دوستی)
انسان در این مرحله از معرفت خداشناسى به ویژه اگر به معرفت شهودى و درک حضورى نائل شود و در اصطلاح به مقام توحید ذاتى برسد، محبّتى نسبت به خداى یگانه پیدا خواهد کرد بسیار عمیق و دقیقاً، محبّتى عکس نوع دوم آن؛ یعنى، در این مرحله
تنها یک محبت اصیل در اعماق نفس وى حاصل مىشود که متعلّق به ذات خداى متعال خواهد بود و بقيّه محبّتهاى وى هر چه باشد و به هر کسى تعلّق داشته باشد عرضى و فرعى و به منزله فروع و شاخهها و ثمرات آن یک محبّت اصیل و ریشهدار متعلّق به خدا خواهد بود تا آنجا که حتّى حبّ ذات و خوددوستى انسان نیز اصالت قبلى خود را از دست مىدهد؛ چراکه، در این مرحله از بینش، ذات خود انسان هم به صورت یک وجود طفیلى و شأنى از شؤون آن موجود اصلى و جلوهاى از جلوههاى او شناخته مىشود در چنین وضعى و با چنین شناختى طبیعى است که محبّت و دلبستگى وى اصالتاً به آن موجود اصیل تعلّق گیرد و دیگر موجودات غیر از او به خاطر آنکه شعاعى از وجود او و آفریدههاى او هستند در معرض پرتوى از محبّت که از محبّت اصلى الهى اشتقاق یافته قرار خواهند گرفت.
آرى این آفریدگار انسان است که بندگان صالح و اولیاء خود را به سوى خود مىکشاند و در دل آنان جا پیدا مىکند و بتدریج آنان را خاص خود قرار مىدهد و دل آنان را پر مىکند آنچنان که دیگر جائى براى غیر او باقى نمىماند چنانکه در دعاى عرفه حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)آمده است: «انت الذى ازلت الاغیار عن قلوب احبائک حتى لم یحبوا سواک» تو آنکس هستى که دیگران را از دلهاى دوستانت دور مىکنى تا آنجا که جز تو را دوست نمىدارند. البتّه گفتن این سخنان براى ما آسان و شیرین است اما تحقّقش به این آسانیها میسّر نیست مگر آنچنان معرفت بالائى نسبت به خدا پیدا کنیم که در این صورت محبّتى را نسبت به او پیدا خواهیم کرد که هیچ محبّت دیگرى در عرض آن واقع نشود و دیگر محبّتهاى ما نظیر محبّتى که به ذات خود یا به بقاء و کمال خود داریم یا محبّتى که به علم و سعادت و قدرت خویش پیدا مىکنیم همه و همه به صورت امورى طفیلى و فرعى هستند نسبت به آن محبّت ذاتى بالاصالة که به ذات و صفات الهى تعلّق دارد و چیزهاى دیگر چون جلوهها و مظاهرى از صفات و اسماء الهى هستند مورد محبّت انسان قرار مىگیرند.
این نوع محبّت نیز هر چند اصیل است؛ ولى، از آنجا که عمومى نیست و در کمتر نفوسى حاصل مىشود در این طرح جایى براى آن منظور نشده است زیرا تحصیل این محبّت کارى است دشوار و نمىتواند جنبه عمومى و همهگانى پیدا کند. این اولیاء خاصّ خدا و اوحدى از مردم و قدر متیقّن انبیاء عظام و ائمه معصومین هستند که به این مرحله از محبّت نائل مىشوند.
نتیجه کلى که از این پاسخ مىگیریم آنست که طرح پیشنهادى ما در اینجا آن ابعاد و گرایشات نفسانى را دربر مىگیرد که اوّلا، روشن و آگاهانه باشند ثانیاً اصیل و ذاتى باشند و ثالثاً، عمومى و همهگانى باشند و هیچیک از سه قسم محبّت و خدادوستى انسان این هر سه خصوصیت را ندارند چراکه محبّت فطرى روشن و آگاهانه نیست و محبّت مردم عادى و مؤمنین معمولى نسبت به خدا اصیل و ذاتى نیست بلکه فرع محبّتهاى دیگر است و محبّت اصیل و ذاتى الهى که از معرفت کامل نشأت مىگیرد ویژه اولیا خدا است و همهگانى نمىتواند باشد و همین سبب شده است تا در این طرح جائى براى محبّت خدا در نظر گرفته نشود.
🔹نظرات فلسفی آیت الله مصباح 🔹
@PhilosophyofAyatollahMesbah