🔴تحقق آرزوی «حمیدرضا صدر» 🔸اهدای پیکر به مرکز علمی برای تحقیقات پزشکی 👤دختر حمیدرضا صدر: 🔹دیروز بابا را به خاک سپردیم، همان خاکی که دوستش داشت، همان خاک وطن، خاک تهران، شهر محبوبش؛ پدر فقط یک آرزو داشت و شمایی که کتابش را تا آخر خوانده‌اید میدانید. 🔹تنها وصیت پدر این بود: اهدای بدنش به مرکز علمی جهت تحقیقات پزشکی. حدود یک سال پیش تصمیمش را گرفت و من و مامان به او‌ قول دادیم خواسته‌اش را اجرا کنیم. 🔹از لحظه‌ای که برگه‌های اهدای بدن را امضا کرد، به گفته خودش انرژی گرفت و خوشحال شد. 🔹خوشحال که تمام اعضای بدنش و به خصوص آن تومورهای لعنتی کمکی خواهند کرد به دیگر بیماران، به پزشکان، به آیندگان؛ خوشحال که دیگر هر آنچه داشت را تقدیم خواهد کرد به دنیا، تا ذره آخر. 🔹بعد از اتمام تحقیقات علمی، پدر به ایران آورده شد تا جایی باشد که به آن تعلق داشت. 🔹هروقت طبق عادتش حرف از مرگ و گورستان و قبر می‌زد، با خنده و به قول خودش کمی پُز به همه می‌گفت: «من که در قطعه نام‌آوران جا دارم؛ شما برید فکر خودتان را بکنید». و قسمت این بود که همان بشود که می‌گفت. 🇮🇷 به .👇 Join🔜 @Khatshekan1🙏 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─