╭━⊰✨﷽✨⊱━╮ @SiaSiAjtma ╰━•⊰❀ 🌷❀ ⊱•━╯ خاطرات دفاع مقدس 🌷 قسمت ۸ 🎙راوی: محمدعلی نوریان موضوع: عملیات موفق والفجر۴ در محور لشگر ۸ نجف اشرف🌹 🎋 آقا صبح که هوا روشن شد از سنگر مجروحین اومدم بیرون چشمم به یدالله رحیمی معاون گروهان افتاد سلام و حال و احوال کردم . گفتم کجا میری؟ آخه ما باهم رفیق هم بودیم 🌹 جدایی از اینکه فرمانده بود گفت میرم سرکشی. گفتم منم بیام دنبالت!! گفت بیا. آقا من راه افتادم دنبال یدالله .یه جای رسیدیم به یه سنگر یدالله از جلو رفت داخل منم پشت سرش. 🎋 دیدم این سنگر تدارکات و تسلیحات عراقی هاست درب یه صندق رو باز کرد دیدم آخ جونم داخلش اسلحه کلاشینکف زیرتاشوبود نونو صفر کیلومتر چشمم گرفت. گفتم یدالله من یکی از این اسلحه ها رو بردارم گفت بردار.😊 آخه خودم اسلحه ام کلاشینکف بغل تاشو بود.خیلی چنگی به دل نمیزد. يکيشون رو برداشتم. 🎋 باز یدالله درب یه جعبه دیگه بود باز کرد دیدم لباس گرم هستش .ژاکت سبز رنگ بود.گفتم یدالله گفت بله گفتم یکی بردارم😂😂 گفت بردار یکی برداشتم. 🎋 خودش فقط یه اسلحه برداشت اصلا دست به ژاکت ها نزد. اومدیم بیرون ازسنگر حرکت کرد و تذکرات لازم رو به بچه ها میداد که مراقب باشید ممکنه هنوز عراقی ها توی سنگر ها مخفی باشند. دقیقا حدسش درست بود آخه فرمانده ای قابل و باتجربه بود.😍 🎋 رسیدیم دقیقا روی خود تنگه کنگرک دیدم یه جای دوتا سنگر هست که درب هاشون رو در رو هم بود اما یکی سنگر تجمع نفرات بود یکی سنگر مهمات فاصله این دو سنگر حدود ۱۰ متر بود. 🎋 بین این دو سنگر یک قبضه توپ سبز رنگ با لوله بلند بود. که بچه های که باتجربه تر بودند می‌گفتند این توپ ۱۰۰ فرانسوی هست. اولین باری بود که این توپ را به غنیمت گرفته بودیم در جنگ. 🎋 یه قبضه هم دولول تیربار کالیبر ۲۳ بود یه تیربار عجیب و وحشتناکی بود. بچه ها می‌گفتند از تیربار دوشگا قوی‌تر هستش و راحت میشه باش هلی کوپتر زد. 🎋 این تیربار یه نوار فشنگ روش بود چند شلیک کرده بودند عراقی ها باهاش چون پوکه های فشنگش اطرافش ریخته بود. اما خوشبختانه گیر کرده بود و از کار افتاده بود.( یعنی یه معجزه به تمام معنا)😍 عراقی ها این تیربار رو دقیقا طوری مستقر کرده بودند که هم جلوی تنگه رو مسلط بود هم عقب و راحت میتونست بزنه. 🎋 حالا اینجا دوتا جنازه از بچه های خودمون افتاده بود یکی شهید حمید منوچهری مسئول دسته ویژه گردان یکی هم یه پیرمردی بود اهل خمینی شهر که بچه های رزمنده بهش می‌گفتند پدر سلیمانی. ادامه دارد...⬅️ ┄┅═✧❁ 💐❁✧═┅┄ 🌺 تقدیمی اندیشکده «آفندی و پاسخ به سوالات اجتماعی، سیاسی و...»