❇️ارزش چشم و گوش و زبان، به آن است كه مقدّمه‌ی باشد، و گرنه حيوانات نيز چشم و گوش دارند! 💠وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ (۱۷۱/بقره) 🌱‏و مَثل كافران، چنان است كه كسی به حيوانی كه جز صدايی (از نزديك) ويا ندايی (از دور) نمی‌شنود بانگ زند، اينان كران، لالان و كورانند و از اينروست كه نمی‌انديشند. 🔹كلمه (نداء) مصدر (نادی ينادی- مناداة) است و اين ماده از نظر معنا خصوصی‌تر از ماده- دعا- است، چون هر چند هر دو به معنای خواندن و صدا زدن است، ندا به معنای صدا زدن و خواندن با صدای بلند است، و معنای آيه اين است كه مثل تو ای پيامبر در دعوت كفار، مثل آن چوپانی است كه دام خود را نهيب ميزند و مثلا می‌گويد: (از رمه دور نشويد، كه طعمه گرگ می‌گرديد)، ولی گوسفندان تنها صدايی از او ميشنوند و به گله بر ميگردند ولی‌ سخنان او را نمی‌فهمند)، 🔹كفار هم همين طور هستند، از فهم سخنان تو كه همه بسود ايشان است كرند و چون حرف صحيحی كه معنای درستی را افاده كند ندارند، پس لال هم هستند، و چون پيش پای خود را نمی‌بينند، گويی كور هم هستند، پس كفار هيچ چيزی را نميفهمند، چون همه راههای فهم كه با چشم است يا گوش و يا زبان، برويشان بسته شده است. 🔹‏از اينجا روشن ميشود كه در كلام يا قلب بكار رفته يا عنايتی كه باز برگشت آن به قلب است، چون مثل آن چوپانی كه نهيب می‌زند به گوسفندانی كه بجز دعا و نداء نمی‌شنوند، مثل آن پيامبر است كه كفار را بسوی هدايت دعوت ميكند، نه مثل كفاری كه بسوی هدايت دعوت ميشوند، و لكن اوصاف سه‌گانه‌ای كه از مثل استخراج كرد و بعد از تمام شدن مثل، نام آنها را برد، يعنی صم، بكم، عمی، اوصاف كفار بود نه اوصاف كسی كه كفار را به حق دعوت می‌كرد، و به همين جهت لازم بود مثل را برای كفار بزند و بفرمايد (مثل كفاری كه پيامبر، ايشان را بسوی هدايت ميخواند، مثل گوسفندانی است كه چوپان آنها را صدا ميزند و آنها كر و لال و كور بی عقلند) پس با اين بيان روشن شد كه در آيه شريفه چيزی نظير قلب (وارونه سخن گفتن) بكار رفته است. 📚تفسیر المیزان ༻🍃‌🌸🍃༺ @Quranahlebayt