بسم الله الرحمن الرحیم
🎙 زمینه شب سوم محرم ۱۴۰۲ حضرت رقیه سلام الله علیها
#1
چقدر میگفتی منو
میندازی یاد مادرم
برام دعا میکردی که
پیر شی الهی دخترم.....
نشسته میخوابم
یه ماهه که با پهلوی شکسته میخوابم
چشام ورم داره
یه ماهه با چشای نیمه بسته میخوابم
تبم نمی افته
یه ماهه اسمت از روی لبم نمی افته
یعنی عمو عباس
دیگه به یاد عمه زینبم نمی افته؟
بابا بابا بابا....بابا بابا بابا بابا......
#2
سخته که بابا باشه و
تو بغلش جات نده
بگو به دختر یزید
به ماها خیرات نده
شال رو دوشم سوخت
گوشواره مو یکی کشید لاله ی گوشم سوخت
خبر داری بابا
لباسی که دلم میخواست برات بپوشم سوخت
تنم که اب میره
پاهام ورم که میکنه دوباره خواب میره
کنار سر نیزه ت
رباب بخاطر تو زیره آفتاب میره
بابا بابا بابا....بابا بابا بابا بابا......
#۳
گشواره هام پیدا بشه
صبح به بازار میبرم
گوشواره هامو میفروشم
کفن براتو میخرم
برات بمیرم من
نشد که مجلس عزا برات بگیرم من
دلم بغل میخواد
تو بغل کسی به غیره تو نمیرم من
مگه امون میده
با خیزرون یزید لبِ تو رو نشون میده
اخه چطور میشه
گرسنته ولی سره توی بوی نون میده
بابا بابا بابا....بابا بابا بابا بابا......
📌 سبک و شعر از دوست گرامی حجت الاسلام آقای شیخ محمد صادق باقی زاده
------------------
☑️ گروه فرهنگی تبلیغی زفرات
https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780
------------------