#دعاکن شهید بشوم
می دانستم سردار شهید محمد ناصر ناصری قرار است به افغانستان برود.
شب در خانه نشسته بودم و روزنامه را ورق می زدم که تلفن زنگ زد. گوشی را برداشتم
با همان لحن همیشگی گفـت:
« سلام، چطوری؟ دارم می رم، همین فردا پس فردا. این روزها مشغول خواندن غزل خداحافظی هستم.
با خیلی ها خداحافظی کرده ام. امروز رفته بودم بهشت رضا- علیه السلام- با شهید کاوه
خداحافظی کردم.
آخر نمی شد بدون خداحافظی با او، به این سفر رفت.
جایت خالی! کلی با محمود آقا حرف و حدیث کردیم.
از آن جا رفتم دیدن پدر شهید کاوه و باهاش خداحافظی کردم.
از پیرمرد خواهش کردم برایم دعا کند که در این سفر شهید بشوم. و بعد رفتم دیدن آقا بزرگ ،
خداحافظی کردم و از او هم خواهش کردم از خدا بخواهد من شهید شوم.»
گفتم: «ناصرجان! این حرف ها چیه که می زنی؟ ما هنوز تو را لازم دارم ، شما باید زنده باشید و صد
تا کردستان دیگه رو هم فتح کنی.» از پشت تلفن آهی کشید و گفت:
« تو سومین کسی هستی که ازت خواهش می کنم ، دعا کن خدا مرا بیامرزد ، با روی سرخ بپذیرد.
رئیس ! تو پیش خدا آبرو داری ، من از تو خواهش می کنم ... دعا کن شهادت نصیبم شود.
#اللهم_الرزقنا_شهادت
#خاطرات_ناب
#باولایت_تاشهادت
اینجـا کانال شهـداست✌️👇
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما را به دوستان خود معرفی کنید.🦋
🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊
@RMartyrs