گفته شد شش آيه در قرآن شريف هست كه آقايان فقهاي عظام، حرمت غيبت را از اين آيات استفاده فرموده اند، دو آيه مورد عنايت قرار گرفت و امّا آيه سوم چنين بيان ميفرمايد: «يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِن قَوْمٍ عَسَي أَن يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَلَا نِسَآءٌ مِن نِسَآءٍ عَسَي أَن يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ»؛ (۲۵) اي اهل ايمان بعضي از شما قوم ديگر را مسخره نكنند، چه بسا مسخره شدگان بهتر باشند از مسخره كنندگان، و زنهاي شما برخي از زنهاي ديگر را مسخره نكنند، چه بسا مسخره شدگان از مسخره كنندگان بهتر باشند بهتر باشند از مسخره كنندگان.
بعد
مي فرمايند، «وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ»؛ عيب جويي نكنيد از نفسهاي خودتان؛ چون قرآن مؤمنين را جان واحد ميداند، ميگويد شما كه غيبت ميكني، عيب جويي مينمايي در حقيقت داري از عضوي از اعضاي خودت عيب جويي ميكني.
حديث، طولاني است به نام «حديث معاذ» كه خاتم الانبياءصلي الله عليه وآله در آن حديث بياناتي را به معاذ فرمودند، يك فرازش مربوط به غيبت است «الحفظة تصعد بعمل عبد و له نور بشعاع شمس»؛ مأمورين محافظ عمل، وقتي انسان عملي را انجام ميدهد عمل رابه طرف آسمان بالا ميبرند «و له نورٌ»؛ براي آن عمل صالح مؤمن نوري است مانند نور خورشيد «حتي اذا بلغ السماء الدنيا»؛ تا اين كه آن عمل را به آسمان دنيا ميرسانند «و الحفظة تستكثر عمله و تُزكّيه»؛ مأمورين محافظ عمل، كه ملائكه هستند عمل صالح را به طرف آسمان ميبرند، اين عمل را زياد ميپندارند و آن را عمل پاكيزه اي ميدانند «فأذا انتهي الي الباب»؛ همين كه به در آسمان دنيا ميرسند «قال الملك بالباب»؛ يك ملكي از ملائكه آنجا ايستاده است و ميگويد «اضربوا بهذا العمل وجه صاحبه»؛ اين عمل صالح را تو صورت صاحبش بزنيد «انا صاحب الغيبة»؛ من صاحب غيبت هستم «امرني ربي ان لا يدع عمل من يغتاب الناس يتجاوزني الي ربي»؛ (۲۶) خدا به من امر كرده اينجا باشم و اجازه ندهم عمل صالح انسان غيبت كننده به سوي خدا بالا برود، عمل را بر ميگردانم و به صورت صاحبش ميزنم.
بزرگان ما نسبت به اين گناه خيلي حساس بودند. در حالات مرحوم آيت اللَّه ميرزا جواد آقاي ملكي تبريزي رحمه الله كه استاد بزرگوار امام - اعلي اللَّه مقامهما بودند..
#گناهان_زبان_همراه_با_حکایت_های_زیبا