🔸ادامه 👇
❕در تفسیر نمونه می خوانیم ؛
« گاه ضرورتهايى ايجاب مى كند كه انسان خود را با تمام امتيازاتى كه دارد معرفى كند، چرا كه بدون آن هدفهاى مقدسى پايمال مى گردد، ميان اينگونه سخنان، با خودستايى و تزكيه نفس تفاوت بسيار است.
❕نمونه اين سخن خطبه امام سجاد علیه السلام در مسجد شام است، در آن هنگام كه مى خواهد خود و خاندانش را به مردم شام معرفى كند، تا توطئه بنى اميه در زمينه خارجى بودن شهيدان كربلا عقيم گردد، و نقشه هاى شيطانى آنها نقش بر آب شود. » ( مقتل الحسین ، خوارزمی ، ج 2 ص 69 _ الملهوف ، ص 211)
📚تفسیر نمونه ج 22 ص 544
👌و در جای دیگر می خوانیم ؛
« بدون شك تعريف خويش كردن كار ناپسندى است، ولى با اين حال اين يك قانون كلى نيست، گاهى شرائط ايجاب مى كند كه انسان خود را به جامعه معرفى كند تا مردم او را بشناسند و از سرمايه هاى وجودش استفاده كنند و بصورت يك گنج مخفى و متروك باقى نماند.
❕در آيات فوق نيز خوانديم كه يوسف به هنگام پيشنهاد پست خزانه دارى مصر خود را با جمله « حفيظ عليم » ستود، زيرا لازم بود سلطان مصر و مردم بدانند كه او واجد صفاتى است كه براى سرپرستى اين كار نهايت لزوم را دارد.
👌لذا در تفسير عياشى از امام صادق علیه السلام مى خوانيم كه در پاسخ اين سؤال كه آيا جايز است انسان خودستايى كند و مدح خويش نمايد؟ فرمود ؛
«نعم اذا اضطر اليه اما سمعت قول يوسف اجْعَلْنِي عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ و قول العبد الصالح وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ »
« آرى هنگامى كه ناچار شود مانعى ندارد آيا نشنيده اى گفتار يوسف را كه فرمود مرا بر خزائن زمين قرار ده كه من امين و آگاهم، و همچنين گفتار بنده صالح خدا (هود) من براى شما خيرخواه و امينم ( اعراف 68 ) »
📚تفسیر عیاشی ج 2 ص 181
❕و از اينجا روشن مى شود اينكه در خطبه شقشقيه و بعضى ديگر از خطبه هاى نهج البلاغه على علیه السلام به مدح خويشتن مى پردازد و خود را محور آسياى خلافت مى شمرد، كه هماى بلند پرواز انديشه ها به اوج فكر و مقام او نمى رسد، و سيل علوم و دانشها از كوهسار وجودش سرازير مى شود، و امثال اين تعريفها همه براى اين است كه مردم نا آگاه و بي خبر به مقام او پى ببرند و از گنجينه وجودش براى بهبود وضع جامعه استفاده كنند. »
📚تفسیر نمونه ج 10 ص 12
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir