🔸ادامه 👇 👌بلاذرى دانشمند معروف اهل سنّت نقل مى ‏كند ؛ « وليد بن عتبه (فرماندار مدينه) مانع ملاقات مردم عراق با امام حسين عليه السلام شده بود. امام عليه السلام به وليد فرمود: اى كسى كه به خويشتن ستم نموده، و پروردگارت را نافرمانى كرده‏اى! چرا مانع ملاقات من با مردمى مى‏شوى كه قدر و منزلت مرا مى ‏شناسند، در حالى كه تو و عمويت (معاويه) نسبت به آن جايگاه جاهليد؟». وليد در پاسخ گفت: اى كاش حلم و بردبارى ما در برابر تو، سبب نشود كسانى غير از ما نسبت به تو دست به كار جاهلانه ‏اى بزنند. تندى ‏هاى زبانت را مى‏ بخشم تا زمانى كه دست به اقدامى نزنى؛ كه در آن صورت كارى مخاطره‏ آميز انجام داده‏ اى و اگر مى ‏دانستى كه پس از ما چه بر تو خواهد گذشت (چرا كه همه مثل من بردبار نيستند) همين گونه كه امروز ما را دشمن مى‏ دارى، دوست خواهى داشت » 📚انساب الاشراف، ج 3، ص 156- 157، ح 15. ❕در نقل دیگر آمده است که فرمود ؛ « اى معاويه ... اگر ما پيروان تو را به قتل برسانيم نه آنان را كفن مى ‏كنيم و نه بر آنان نماز مى‏ خوانيم و نه آنان را به خاك مى ‏سپاريم (چرا كه آنان را مسلمان نمى‏دانيم!). به من خبر رسيده كه تو نسبت به پدرم على عليه السلام دشمنى مى ‏ورزى (و ناسزا مى‏ گويى) و به دشمنى با ما برخاسته ‏اى و نسبت به بنى هاشم عيب جويى مى‏ كنى. هر زمان كه چنين اعمالى انجام مى ‏دهى، به خويشتن مراجعه كن، سپس از وجدان خود حق را بپرس (و عيوب خود را بنگر) خواه به ضرر تو باشد يا به نفع تو ... به خدا سوگند! تو در دشمنى با ما، از مردى (عمرو عاص) اطاعت كردى كه سابقه‏ اى در اسلام ندارد، نفاق او تازگى نداشته و قصد خيرى براى تو ندارد. به هر حال، يا خودت براى خويش چاره ‏اى بينديش و يا اين كارها را رها كن!». 📚مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 88- 89، ح 163 و بحارالانوار، ج 44، ص 129- 130، ح 19. ❕امام ع در نامه ای به معاویه نوشت ؛ « من در حال حاضر، قصد جنگ و درگيرى با تو را ندارم (به خاطر پيمان صلحى كه ميان تو و برادرم امام حسن عليه السلام امضا شده است) و براى ترك مبارزه با تو و با حزب ستمكارت- كه حرام خدا را حلال شمرده‏ اند، همان گروه ستم پيشه و ياران شيطانِ رانده شده- از خداى خود بيمناكم ، ....در گفته ‏هايت خطاب به من چنين آمده بود كه: «اين امّت را در فتنه و آشوب ميانداز!» (پس بدان كه) من براى امّت اسلامى فتنه ‏اى بزرگتر از فرمانروايى تو سراغ ندارم! از جمله سخنانت خطاب به من اين بود كه: «ملاحظه خودت و دينت و امّت محمّد را بنما (و از مخالفت و قيام بر ضدّ من بر حذر باش)!». به خدا سوگند! من كارى را برتر از جهاد با تو سراغ ندارم؛ پس اگر چنين كارى كنم، مايه تقرّب و نزديكى من به پروردگار خواهد بود و اگر دست به كارى نزنم، از خداوند (براى ترك جهاد) استغفار مى ‏كنم و از او- در آنچه را دوست دارد و بدان خشنود است- طلب توفيق مى‏ نمايم....همچنين جوانكى شراب خوار و سگ باز را (اشاره به يزيد است) به ولايت عهدى خود رسانده ‏اى. با اين كار، خودت را خوار كرده و دينت را نابود ساخته و مردم را تباه كرده‏اى! والسلام‏ » 📚الامامة و السياسة، ج 1، ص 202- 204 و الغدير، ج 10، ص 160 5⃣نقلی که معاند بر اساس کتاب تاریخ دمشق استناد کرد نیز سندا ضعیف است ، زیرا ابن عساکر که متوفای 571 ق است ، بدون هیچ گونه ارایه سندی مدعی می شود که امام حسین در لشگری به رهبری یزید بن معاویه در فتح قسطنطنیه شرکت کرده است . ❕روشن است که نقل مذکور بدون سند بوده که قابل استدلال نمی باشد ، گذشته از آن که امثال ابن اثیر و بلاذری نقل کرده اند که لشگری که به بلاد روم رفت ، تحت فرماندهی سفیان بن عوف بوده است نه یزید بن معاویه و امام حسین ع هم در آن شرکت نداشته است و یزید نیز در ابتدا از شرکت در آن نبرد امتناع می کرد و با لشگر به بلاد روم نرفت که بعد با حکم معاویه خود را به آنان ملحق کرد ؛ 📚الکامل ج 3 ص 459 _ انساب الاشراف ج 5 ص 86 6⃣سایرین که مدعی شده اند امام حسین ع در فتح قسطنطنیه حضور داشته است ، با استناد به سخن ابن عساکر چنین مطلبی را بیان کرده اند . ❕ابن کثیر در البدایه و النهایه بدون ارائه هیچ گونه سندی مدعی این امر می شود که روشن است نقل بدون سند هیچ ارزشی ندارد . صفدی نیز در الوافی بالوفیات بدون هیچ گونه ارائه سندی نقل مذکور را می آورد که نقل او نیز بدون سند و ضعیف و خلاف نقلی است که ابن اثیر و بلاذری ذکر می کنند . 👌در کتاب شرح احقاق الحق نیز در رابطه با تاریخ ولادت امام حسین ع نقل مذکور از منابع اهلسنت ( بغیه الطلب ج 6 ص 2572 ) بیان می شود که مولف کتاب بغیه الطلب ، مطلب مذکور را از ابن عساکر نقل می کند و ما گفتیم نقل ابن عساکر هم بدون سند و ضعیف است و هم بر خلاف مستندات تاریخی دیگر است . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir