🔸ادامه 👇
❕نصوص تاریخی نیز به روشنی شهادت می دهد که مشرکین مکه متوجه آیات قرآن می شدند و در برابر عظمت قرآن اظهار عجز و ناتوانی می کردند .
👌نقل می کنند : « هنگامى كه آيات سوره غافر نازل شد؛ پيامبر اسلام در مسجد الحرام به نماز ايستاده بود، وليد بن مغيره مخزومى- مرد معروف و سرشناس مكه كه سران قريش به عقل و درايت او اعتقاد داشتند و در مسائل مهم با او به شور مى پرداختند- نزديك حضرت بود و تلاوت آيات را گوش مى داد. هنگامى كه پيامبر متوجه اين معنا شد، آيات را تكرار كرد، اين آيات سخت وليد بن مغيره را تكان داد و هنگامى كه به مجلس قومش (طايفه بنى مخزوم) بازگشت؛ گفت: «به خدا قسم! هم اكنون كلامى از محمد شنيدم كه نه شباهت به سخن انسانها دارد؛ و نه به سخنان پريان»، «گفتار او شيرينى و زيبايى و طراوت فوق العاده اى دارد؛ شاخه هايش پر ميوه و ريشه هايش پر مايه؛ و سخنى است كه از هر سخن ديگر بالاتر مى رود و هيچ سخنى بر آن برترى نمى يابد. اين را گفت و به منزلش بازگشت »
📚مجمع البیان ج 6 ص 587 _ مفاتیح الغیب ج 20 ص 259
❕در سيره ابن هشام مى خوانيم كه سه نفر از سران قريش (ابوسفيان و ابوجهل و اخنس بن شريق) شبى از شبها براى شنيدن آيات قرآن به صورت مخفيانه نزد خانه پيامبر آمدند در حالى كه حضرت نماز مى خواند و آيات قرآن را تلاوت مى كرد هر كدام در گوشه اى پنهان شدند، بى آنكه ديگرى با خبر شود و تا صبح گوش به تلاوت قرآن سپردند و هنگام طلوع فجر متفرق شدند؛ ولى به زودى در جاده، يكديگر را ديدند و هر كدام به نحوى، ديگرى را سرزنش كرد ديگر اين كار را تكرار نكنيد كه اگر بعضى از سفيهان شما اين منظره را ببينند؛ افكارى براى آنها پيدا مى شود»! شب ديگر همين كار را تكرار كردند و صبح هنگامى كه يكديگر را مشاهده كردند همان سخنان شب قبل و همان سرزنشها و قرارداد عدم تكرار چنين كارى را مطرح كردند، و به خانه هاى خود رفتند؛ اتفاقاً شب سوم نيز همين مسأله دقيقاً تكرار شد، و صبح هنگامى كه يكديگر را بار ديگر ملاقات كردند، بعضى گفتند: «ما از اينجا تكان نمى خوريم تا عهد و پيمان ببنديم و براى هميشه اين كار را ترك كنيم»، سرانجام پيمان بستند و متفرق شدند »
📚سيره ابن هشام، ج 1 ص 337.
❕ما برای فهم عمیق آیات قرآن و نیز فهم بطون آیات و نیز فهم « آیات الاحکام » و آیاتی که « مبانی نظری و استدلالی » را بیان می کند ، نیازمند تفسیر و راهنمایی های اهل بیت ع هستیم ، چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛
💠
https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3675
اما چنین نیست که بگوییم اگر تفسیر اهل بیت نباشد ، ما متوجه هیچ آیه ای از قرآن نمی شویم، در ذیل بخوانید:
💠
https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1315
2⃣در آيات قرآن مجيد گاهى تعبير « مشرق » و « مغرب » شده است یعنی این واژه به صورت مفرد آمده است ، مانند آيه 115 بقره « و لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ » « مشرق و مغرب از آن خدا است » و گاه به صورت « تثنيه » آمده است، مانند آيه 17 سوره رحمن رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ « پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب » و گاه به صورت جمع « المشارق و المغارب » ( معارج 40 )
👌این آیات یک تفسیر ظاهری دارد که همه متوجه آن می توانند بشوند و اهل بیت ع هم آیات مذکور را تفسیر ظاهری کرده اند و یک تفسیر باطنی دارد که تنها با راهنمایی اهل بیت ع می توانیم به آن برسیم و آن بزرگواران پرده از این مطلب نیز برداشته اند .
👌بعضى كوته نظران اين تعبيرات را متضاد پنداشته اند، در حالى كه همگى هماهنگ، و هر يك اشاره به نكته اى است ، توضيح اينكه ؛
❕خورشيد هر روز از نقطه تازه اى طلوع، و در نقطه تازه اى غروب مى كند، بنا بر اين به تعداد روزهاى سال مشرق و مغرب داريم، و از سوى ديگر در ميان اينهمه مشرق و مغرب دو مشرق و دو مغرب در ميان آنها ممتاز است كه يكى در آغاز تابستان، يعنى حد اكثر اوج خورشيد در مدار شمالى، و يكى در آغاز زمستان يعنى حد اقل پائين آمدن خورشيد در مدار جنوبى است (كه از يكى تعبير به مدار رأس السرطان و از ديگرى تعبير به مدار رأس الجدى مى كنند) و چون اين دو كاملا مشخص است روى آن مخصوصا تكيه شده است .
👌اما آنجا كه به صورت « مفرد » ذكر شده معنى جنس را دارد كه توجه تنها روى اصل مشرق و مغرب است بى آنكه نظر به افراد داشته باشد ، ( یعنی منظور از مشرق و مغرب در آيه مذکور ، اشاره به دو سمت خاص نيست بلكه اين تعبير كنايه از تمام جهات است، همانگونه كه مثلا مى گوئيم: دشمنان على به خاطر عداوت و دوستانش از ترس، فضائل او را پوشاندند، اما با اين حال فضائلش شرق و غرب عالم را گرفت (يعنى همه دنيا) »
👌و به اين ترتيب تعبيرات مختلف بالا هر يك نكته اى دارد و انسان را متوجه تغييرات مختلف طلوع و غروب آفتاب و تغيير منظم مدارات شمس مى كند.
📚تفسیر نمونه ج 1 ص 414 _ ج 25 ص 45
🔸ادامه 👇