💠ادامه 👇
👌ما از این نقل دو پاسخ می دهیم :
1⃣معاند مدعی شده است که پیامبر اسلام جواب فحاشی یهودیان بنی قریظه را با فحاشی داده است , در حالی که پیامبر گرامی فحاشی نکرده است , بلکه در پاسخ بدگویی یهودیان بنی قریظه فرمودند : " یا اخوه القرده " " برادران بوزینگان ( میمون ها )" یا مطابق نقلهای دیگر فرمود : " ای برادران میمون ها و بوزینگان " ( عیون الاثر ج ٢ ص ٦٩ )
❗️کلام پیامبر گرامی اشاره است به بزرگان یهودیان, که وقتی نافرمانی و عصیان خداوند را در ممنوعیت صید در روز شنبه کردند , خداوند آنان را مسخ کرد و تبدیل به میمون و خوک کرد , چنان که فرمود :
" بطور قطع حال كسانى را از شما كه در روز شنبه نافرمانى و گناه كردند دانستيد، ما به آنها گفتيم بصورت بوزينههاى طرد شدهاى در آئيد - ما اين جريان را مجازات و درس عبرتى براى مردم آن زمان و كسانى كه بعد از آنان آمدند، و هم پند و اندرزى براى پرهيزكاران قرار داديم. " " وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ _ فَجَعَلْناها نَكالاً لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ " ( بقره ٦٥ _ ٦٦ )
❕البته در آيات مورد بحث تنها سخن از" قرده" (ميمونها) به ميان آمده است و از خنازير (خوكها) سخنى نيست، ولى در آيه 60 سوره مائده گفتگو از جمعيتى به ميان آمده است كه به هنگام مسخ به هر دو صورت فوق (بعضى قرده و بعضى خنازير) تغيير چهره دادند، كه به گفته بعضى از مفسران مانند ابن عباس، آن آيه نيز در باره همين اصحاب سبت است كه پير مردان سرجنبانان شكمپرست و شهوتپرستشان به خوك و جوانان مقلد چشم و گوش بسته كه اكثريت را تشكيل مىدادند به ميمون تغيير چهره دادند.
📚تفسير نمونه، ج 6، ص: 426
👌و چون یهودیان بنی قریظه نهایت پیوند را با آن متمردین داشتند و نافرمانی های آنان را تایید کرده و ادامه می دادند , و متمردین روز شنبه نیز از برادران و قوم و عشیره بنی قریظه بودند , پیامبر گرامی خطاب به آنان از تعبیر " برادران بوزینگان و خوک ها " استفاده می کند , یعنی برادران کسانی که گرفتار عذاب الهی شدند , یعنی مسخ شده و تبدیل به میمون و خوک شدند , بنابراین فحاشی در کار نبوده است , بلکه پیامبر خبر داده است از آنچه در واقع مصداق و حقیقت داشته است و شرح حال نسبی و ارتباطی یهودیان بنی قریظه با متمردین صید شنبه بوده است .
❕یهودیان به ناحق مدعی شدند که پیامبر اسلام به آنان فحاشی کرده است , در حالی که روشن شد فحاشی صورت نگرفته بود , فقط خبر دادن از احوال نسبی و ارتباطی یهودیان بنی قریظه با متمردین بوده است , و این که نقلی از امام صادق ع می گوید که پیامبر پس از سخن و اعتراض یهودیان , حیا کرد و عصا از دستش و عبا از دوش مبارکش افتاد , از این جهت است که پیامبر گرامی ص بسیار اهل شرم و حیا بودند به گونه ای که حتی در مسائلی هم که گفتن آن حق و صحیح بوده , شرم می کردند , چنان که قرآن شرم و حیای پیامبر اسلام در بیان مسائلی که حق و راست بوده است را چنین به تصویر می کشد :
" اى كسانى كه ايمان آوردهايد! در بيوت پيامبر داخل نشويد مگر به شما اجازه براى صرف غذا داده شود (مشروط بر اينكه قبل از موعد نيائيد و) در انتظار وقت غذا ننشينيد، اما هنگامى كه دعوت شديد داخل شويد و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشينيد،👈 اين عمل پيامبر را ناراحت مىكرد ولى او از شما شرم مىكند، اما خداوند از (بيان) حق شرم ندارد 👉 " ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَق " ( احزاب ٥٣ )
❕در جریان مورد بحث نیز پیامبر گرامی وقتی دیدند که یهودیان سخن حق و خبر دادن پیامبر از احوال نسبی و ارتباطی بنی قریظه با متمردین صید شنبه را حمل بر فحش و جهالت کردند , شرم و حیا کرد , اگر چه پیامبر سخن خلاف حقی نگفته بود , و آن شرم و حیا هم به خاطر شدت حجب ایشان بود که حتی در مصادیق راست و صحیح هم شرم و حیا داشتند .
💠ادامه 👇