13.77M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
🕊 توی یکی از شب ها دشمن به یکی از پایگاه های تحت امر خلیل حمله می کنه .. نفرات اون پایگاه به مقر بیسیم زدند و اطلاع دادند که ما در تیر رس یکی از ماشین های نظامی دشمن قرار داریم و در حال تیر اندازی به سمت ما هستند. خلیل حساسیت ویژه ای روی نیرو هاش داشت به حدی که با من که رفیق صمیمیش بودم گاهی به خاطرنیروهاش بحث میکرد… حتی در شرایطی که آب و غذا کم بود و جیره بندی شده بود تلاش می کرد بهترین امکانات رو در اختیار نیروهاش قرار بده. حدود ساعت پنج یا شش غروب بود که خبر رسید خط شلوغ شده و نیروها احساس نا امنی می کنن... خلیل به سرعت خودش رو آماده رفتن به اون نقطه میکنه تا علاوه بر چک کردن وضعیت منطقه، باعث تقویت روحیه ی نیروهاش بشه… شب نوزدهم رمضان بود… خلیل به همراه چند تن از همرزمان خودش در راه رفتن به اون منطقه بودند که دشمن پاتک میزنه و باشلیک دشمن مواجه میشن. دشمن با سلاح ۲۳(نوعی سلاح نظامی خود ترکان) از دور ماشین خلیل رو مورد هدف قرار میده و خلیل با پهلوی زخمی دعوت حق رو لبیک گفت و با زبان روزه به آرزوی قلبیِ خودش "شهادت" رسید…🕊 شهـــادت یعنــــی: دلــو بہ آسمــون دادن با لــب تشـنــــہ جــون دادن ولایتــو نشــون دادن.. جوانمرد ... 🌺خلیل🌺 ══🕊🌸🕊══♥️═══ 🆔️ @RazeParvazAflakian ══🕊🌸🕊══♥️═══