#خاطره
📝خاطرات شهید فانوسی از زبان دوستان
📿-نماز اول وقت
شهید خیلی تاکید بر نماز اول وقت داشتند
هر هفته تو میرفتیم فوتسال ساعتی که ما بازی میکردیم همزمان با اذان مغرب بود به محض اینکه اذان و میدادن کنار زمین شروع میکرد به نماز خواندن با همون لباس ورزشی
🔶-اخلاص
همیشه من و آقا محسن و یکی دیگر از دوستان جهت جابجایی مهمات و کارهای سنگین پای کار بودیم
و من وقتی می دیدم که همیشه کارها به دوش ماست اعتراض میکردم
که آقا محسن میگفت اخلاص خودتو خراب نکن
تو نیتتو خراب نکن برا خدا کار کن
که این حرفش به دلم خوب می نشست.
🔶-اتو لباس
در منطقه جنوب (خرمشهر) ماموریت پاکسازی بودیم.روز های آخر ماموریت، لباس شخصی هایم را شستم و داخل اتاق پهن کردم تا خشک شوند و بعد آن ها را اتو کنم.
وقتی رفتم و برگشتم دیدم محسن فانوسی لباس هایم را اتو کرده!
به شوخی به او گفتم: محسن با این خط اتو میشود سر برید!! تو از همسرم برایم بهتر لباسم را اتو کردی و هر دو زدیم زیر خنده...
@Refighe_Shahidam313