📝 یادداشت و نقد دیدگاه 📌کلوخ‌انداز را پاداش سنگ است! 👤 حجت الاسلام استاد محمد عشایری منفرد 🗓۱۳۹۷-۱۱-۰۶ ⚠️ پس سخنان استاد ابوالقاسم علیدوست (https://t.me/Rejal_science/470)در نشست علمی «جُستاری در روایات طبی در پرتو ملاحظات فقهی ــ اصولی» (https://t.me/Rejal_science/442)که در دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد، حجت‌الاسلام امیری، مدیر موسسه «فقه الطب» در یادداشتی (https://t.me/Rejal_science/489) به نظرات استاد علیدوست واکنش تندی نشان داد. ❗️اینک حجت‌الاسلام محمد عشایری منفرد در یادداشتی نظرات استاد خود را تقریر کرده و به‌نوعی پاسخی به این یادداشت نقادانه داده است. 〽️بسم‌الله الرحمن الرحیم جناب حجت‌الاسلام علی امیری، مدیر محترم موسسه فقه الطب، بعد السلام و التحیه. درباره سخنانی که آیت‌الله علیدوست در «نشست علمی جستاری در روایات طبی» در دانشگاه امام صادق علیه‌السلام ایراد کرده بودند، یادداشتی نوشته‌ و توضیح داده‌اید که سخنان ایشان را «فاقد ارزش علمی» و مصداق «کلی‌گویی تکراری» دانسته و «حقیرتر و بی‌مایه‌تر از آن می‌دانید که ارزش نقد داشته باشد»، برای همین یادداشت‌ خودتان را نه از باب نقد بلکه صرفاً از باب «کلوخ‌انداز را پاداش سنگ است» نگاشته‌اید. البته ایشان (و دیگر سخنرانان آن نشست) را «خواب ‌آلوده‌ای با دماغِ بلغمی» معرفی کرده و نوشته‌اید که یادداشت‌تان را برای «پاره کردن چُرت ایشان و پراندن خواب از دِماغ بلغمی ایشان» تحریر فرموده‌اید. ظاهراً در میان شما ارباب طب، “دماغ بلغمی” کنایه از فهرست بلندبالایی از اتهامات است؛ اتهاماتی مانند کسالت، تنبلی، ضعف، خواب‌آلودگی، ترسویی، بی‌حافظگی، بی‌علاقگی به یادگیری، فراموش‌کاری و … (اینجا (http://www.khodshenas.ir/Temperaments/Phlegmatic)). البته ایشان را به «نداشتن کمترین سررشته در روایات طبی» نیز توصیف کرده و ادعا کرده‌اید که «حتی یک‌بار هم روایات طب را با دقت نخوانده‌اند» و همین را دلیل «بی‌تقوایی علمی» ایشان قرار داده‌اید که در چنین نشستی سخنرانی کرده‌اند! این ‌«بی‌تقوایی» را در یادداشت‌تان بارها تکرار کرده و آن را «عاملی برای خشکیده شدن ریشه خود ایشان» دانسته‌اید! در جای دیگری استاد را متهم کرده‌اید که «از تکه نان مشتبهی اجتناب می‌کند اما گناه بزرگ بی‌تقوایی را به جان می‌خرد»! ایشان را کسی دانسته‌اید که با «کلیات ابوالبقایی بر سر خودش شیره می‌مالد» و «با تکرار کلیات باعث اتلاف عمر خود و مخاطبانش می‌شود!» با طنزی تحقیرآمیز نوشته‌اید: «اگر نصف همان زمانی که برای تدقیق در زوائد اصولی خرج می‌کنید برای تعمق در روایات معتبر طبی خرج می‌نمودید، فی الحال ضمیر بارز این سیاهه حضرتعالی نبودید.» بگذارید از کلمه «سیاهه» که خودتان به کار برده‌اید استفاده کنم و آن را بر این معنا حمل کنم که وضعیت نوشتارتان چندان سفید نیست! البته در آنجا که یادداشت‌تان را مصداق سنگ انداختن به یک کلوخ‌انداز دانسته بودید نیز وعده کرده بودید که می‌خواهید ایشان را سنگ‌باران/دشنام باران کنید. تعابیر داخل گیومه‌ها عین عبارات شما است! حبذا و مرحبا که به وعده‌ خود وفا کرده و در آن یادداشت کوتاه چه توفانی از دشنام و دشنام‌واره به پا کرده‌اید! پس بگذارید من هم با شما یک مزاح بکنم: گمان می‌کنم یادداشت حضرت‌عالی در دو آکادمی اگر به متن درسی تبدیل شود مورد استقبال استادان و شاگردان آن آکادمی‌ها قرار خواهد گرفت: یکی آکادمی اخلاق و دیگری آکادمی‌ عملیات روانی در دروس مربوط به روش‌های وارونه جلوه دادن واقعیت‌ها! 💢پس از مرور گفتمان حاکم بر یادداشت حضرت‌عالی، تذکار چند نکته مختصر را ضروری می‌دانم: ۱- دانش طب با روایات طبی ارتباط بسیار وثیقی دارد اما با آن یکی نیست. موضوع سخنان آیت‌الله علیدوست صرفاً روایات طبی بوده نه دانش طب و ایشان هرچند در اموری مانند کفلمه‌ی امام کاظم و جوشنده‌ی امام جواد (که در قلمرو دانش طب هستند) تخصص ندارند، اما برای نظر دادن درباره روایات طبی نمی‌توانید ادعا کنید که فاقد «کمترین سررشته» هستند! ۲- ادعا کرده‌اید که ایشان حتی یک‌بار هم روایات طبی را نخوانده‌اند و برای اینکه خواننده‌ی یادداشت‌تان سخنتان را باور کند این ادعا را نیز مطرح کرده‌اید که در سخنرانی‌شان به یک مشت سخن کلی اکتفا کرده و اصلاً درباره روایات طبی سخن نگفتند! درحالیکه ایشان به‌وضوح آمار دادند و گفتند: «بیش از ۸۵ نفر از کسانی که در جریان روایات طبی حضور دارند، غالی هستند که از این افراد می‌توان ابوالخطاب را نام برد!» ↘️↘️↘️